مدیریت و کنترل علفهاى هرز
دسته بندی: سموم و آفات
راهحلهاى مشکلات امروزه علفهاى هرز باید براساس اطلاعات صحیح و اصول و فلسفههاى علمى باشد.
امروزه کنترل علفهاى هرز با تکنولوژى بسیار پیشرفته همراه است. عملیات صحیح کنترل علفهاى هرز نیازمند شناخت دقیق و کامل گیاه، خاک، سیستمهاى مدیریت زراعى و بسیارى پارامترهاى دیگر محیطى که مرتبط با عملیات کنترل علفهاى هرز هستند، مىباشد. راهحلهاى مشکلات امروزه علفهاى هرز باید براساس اطلاعات صحیح و اصول و فلسفههاى علمى باشد. در این مبحث عمدتاً اطلاعاتى در مورد روشهاى کنترل علفهاى هرز ارائه مىشود. البته قابل ذکر است که راه حل مشکلات علفهاى هرز بسیار بیشتر از آن است که بتوان به سادگى آنها را لیست کرد. تمایل به تجزیه و تحلیل هر جزء سیستم کلى زراعت و طراحى یک برنامهٔ جامع و دقیق عامل موفقیت است. درک مشکلات کنترل علفهاى هرز به اهمیت استفاده از روشهاى کنترل است. به این خاطر اولین مورد این مبحث به آنچه ما برخورد علمى با مشکلات علفهاى هرز مىنامیم، اختصاص داده شده است. از شما مىخواهیم با این نوع برخورد آشنا شوید و هر زمانى که با مسئلهٔ کنترل علفهاى هرز روبهرو مىشوید آن را بهکار ببندید.
برخورد علمى با کنترل علفهاى هرز شامل اجزاء اصلى زیر است:
- شناخت کامل اهداف مدیریت علفهاى هرز
- برنامهاى قدم به قدم براى بررسى مشکل علفهاى هرز
- بررسى واقعى از محدودیتها و امکانات و تکنولوژىهاى قابل دسترس براى کنترل علفهاى هرز
کنترل علفهاى هرز یکى از مهمترین جنبههاى تولید در هر نظام کشاورزى است. هرچند که کشاورزان در طول تاریخ کشاورزى راههاى مختلفى را جهت مقابله با علفهاى هرز تجربه کردهاند؛ اما، امروزه بهدلیل تمایل بیشتر آنها به استفاده از روشهاى شخم حداقل (Minimum tillage) و همچنین عدم امکان شخم به موقع بهدلیل افزایش سطح مزارع نسبت به گذشته و کاهش تنوع محصولات انتخابى جهت کشت و کار، کاربرد علفکشها جهت مبارزه با علفهاى هرز بهطور روزافزون بیشتر شده است. اما چنانکه در قبل نیز اشاره کردیم کنترل شیمیائى علفهاى هرز تنها راه علاج و بهترین روش حلّ مشکل علفهاى هرز و مدیریت آنها نیست. استفادهٔ مداوم از علفکشها با توجه به اثرات جانبى و توصیههاى فراوانى که امروزه در جهت توسعهٔ سیستمهاى پایدار کشاورزى و حفظ محیط زیست مىشود از اهمیت کمترى برخوردار است. علاوه بر موارد متعددى که تا کنون در ارتباط با مشکلات ناشى از مصرف مداوم علفکشها بیان شده است به این نکته نیز باید توجه کرد که در هر سال زراعى تنها حدود شش تا نه درصد بذر علفهاى هرز داخل خاک نخواهند داشت. بهعلاوه با مصرف مداوم علفکشها این امکان وجود دارد که در آینده بهدلیل ورود ژنهاى مقاوم به علفکشها و سایر ژنها از گیاهان زراعى به علفهاى هرزِ خویشاوند با مشکلات جدىترى مواجه مىشویم. بدین ترتیب و در شرایط فعلى مسئولان و متولیان بخش کشاورزى و همچنین بسیارى از کشاورزان زُبده به این درک رسیدهاند که باید در کنار استفاده از سموم شیمیائى روشهاى دیگرى را نیز براى کنترل علفهاى هرز مورد استفاده قرار دهند.
جهت دستیابى به مدیریت پایدار علفهاى هرز کاربرد دامنهاى از تکنیکهاى کنترل اعم از فیزیکی، شیمیائى و بیولوژیکى بدون بها دادن به یک روش خاص که در اصطلاح مدیریت تلفیقى (Integrated management) نامیده مىشود؛ کارساز خواهد بود. کنترل بیولوژیکی، فیزیکى و زراعى علفهاى هرز در کنار کنترل شیمیائى راههاى مناسبى جهت رسیدن به این هدف خواهند بود. در مدیریت تلفیقى علفهاى هرز اصرارى بر استفادهٔ توأم و مداوم چهار روش فوق نیست بلکه یک مدیر باید بسته به شرایط، ترکیب مناسبى از این روشها را بهکار ببندد. در این ارتباط مهارتهاى مدیریتى و بینشهاى تحقیقى او از اهمیت بالائى برخوردار هستند. بنابراین مدیریت پایدار علفهاى هرز عبارت است از: ایجاد نوعى تغییر بیولوژیکی، تلفیقى از روشهاى فیزیکى کنترل و استفاده از سموم علفکش، تنها هنگامى که این مواد با شرایط محیطى منطبق بوده و از نظر اقتصادى مصرف آنها ضرورى باشد. در این ارتباط مؤثر واقع شدن روش یا روشهاى مورد استفاده مستلزم سازگارى کامل آنها با محیط، موفق بودن در عمل، زمان مناسب اجراء و آگاهى از روابط پویاى بین گیاه زراعی، علف هرز و محیط آنها خواهد بود. بنابراین، تفکر و برخوردارى از اطلاعات زیاد، لازمهٔ کنترل پایدار علفهاى هرز است.
مدیریت علفهاى هرز در کشاورزى پایدار شدیداً وابسته به مدلهاى مدیریت علفهاى هرز و گیاه زراعى است. بدین ترتیب و بهمنظور رسیدن به مدیریت پایدار داشتن اطلاعات و دادههاى مختلف در زمینههاى بیولوژى و اکولوژى علفهاى هرز، خاک، آب و هوا و تجزیه و تحلیل سریع این اطلاعات و متعاقب آن مدلهاى کامپیوترى و سیستمهاى تخصصى براى بهینه کردن برنامههاى مدیریت علفهاى هرز از نظر اقتصادى و محیطى بسیار مفید خواهند بود. گرچه امروزه این روشها در مراحل اولیهٔ تکامل خود هستند، اما انتظار مىرود ظرف سالهاى آتى نه چندان دور سیستمهاى اطلاعاتى فوق و کاربردى کردن آنها پیشرفت زیادى داشته باشند. با توجه به اهداف کشاورزى پایدار مدلهاى کنترل علفهاى هرز قابلیتهاى متفاوتى دارند و آنها را مىتوان به سه گروه طبقهبندى کرد. مدلهاى مربوط به تعیین دورهٔ بحرانى خسارت علفهاى هرز، مدلهاى مربوط به نحوهٔ استفاده و زمان مصرف علفکشها و مدلهاى مربوط به اقتصادِ زیستى.
در مدیریت تلفیقىِ علفهاى هرز مفهوم آستانهٔ خسارت و توانائى تخمین آن یک اصل مهم مدیریتى محسوب مىشوند. آستانهٔ خسارت در واقع حداقل تراکمى از علف هرز است که بتواند موجب خسارت اقتصادى شود. به بیان دیگر آستانهٔ خسارت تراکمى از علف هرز است که سود حاصل از کنترل آن یک بیش از هزینهٔ لازم براى مبارزه با آن باشد. بدین ترتیب آستانهٔ اقتصادى نیز از اهمیت فراوانى برخوردار مىباشد. بنابراین با توجه به اینکه تلفات عملکرد گیاهان زراعى با افزایش جمعیت علفهاى هرز کم و بیش و بهطور خطى افزایش مىیابد، لازم است در نهایت دقت نسبت به تعیین این آستانه اقدام تا بیشترین سود عاید شود. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که بهدلیل تأثیر بسیار زیاد عواملى چون شرایط زراعى و آب و هوائی، مرحلهٔ نموى گیاه و وجود سایر آفات و بیمارىها آستانهٔ خسارت ثابت نخواهد بود.
توسعهٔ دانش بشرى در زمینههاى مختلف از قبیل شناخت دقیق گونههاى گیاهى هرز، سیکل زندگی، روشهاى تکثیر و پراکنش آنها، خواب بذر و دوام آنها، شناخت دورهٔ بحرانى خسارت و همچنین تدوین قوانین دقیق، فراگیر و قابل اجراء جهت ممانعت از ورود محمولههاى بذر آلوده به داخل کشور، تحقیقات منطقهاى کنترل علفهاى هرز و نظارت دقیق و مستمر بر حُسن اجراء روشهاى صحیح کنترل توسط کشاورزان و آگاهى از عواقب اقتصادى ناشى از بهکارگیرى روشهاى غیر صحیح و ناکارآمدِ کنترل آنها از جملهٔ مهمترین مواردى است که ما را در جهت رسیدن به مدیریت پایدار یارى خواهند داد. در بسیارى از کشورها قوانینى در ارتباط با علفهاى هرز وضع کردهاند که این قوانین تأثیر زیادى بر پیشگیرى از آلودگى مزارع مختلف داشته است. چنانچه بهداشت علفهاى هرز و گیاه زراعى مدّنظر قرار نگیرد روشهاى کنترل علفهاى هرز کارساز نخواهند بود. در این ارتباط باید به خالص بودن بذر گیاه زراعی، پاکسازى مکانیکى چراگاهها و حذف علفهاى هرز حاشیهٔ مزارع و آبراههها توجه خاص کرد.
ممانعت از گسترش آلودگى از جمله مواردى است که به مدیریت مزرعه کمک خواهد کرد. بازدید مکرر مزرعه و قرنطینه کردن بخشهاى کوچک که با علفهاى هرز سمج آلوده شدهاند و اقدام به ریشهکن کردن آنها از راههاى جلوگیرى از پیشروى گیاهان مشکلآفرین هستند.
شناخت دقیق دورهٔ بحرانى خسارت علف هرز نقش بهسزائى در کنترل مؤثر آنها و جلوگیرى از افت عملکرد خواهد داشت. در صورتىکه در یک مزرعه جمعیت علفهاى هرز بالا و آلودگى شدید باشد، چنانچه علفهاى هرز قبل از ورود گیاه زراعى به مرحلهٔ رشد سریع خود حذف شوند تلفات عملکرد ناچیز خواهد بود. علاوه بر این چنانچه آلودگى در مرحلهٔ پس از رشد سریع گیاه زراعى واقع شود نیز تأثیر چندانى بر عملکرد نخواهد داشت. گیاهان مختلف از نظر طول دورهٔ حساسیت به علفهاى هرز، یعنى حدّفاصل بین این دو مرحله متفاوت مىباشند. این دوره اصطلاحاً از نظر کنترل علفهاى هرز دورهٔ بحرانى نامیده مىشود و درجهٔ تأثیر علفکشها در این مرحله حداکثر است.
انتخاب تاریخ مناسب کاشت توانائى گیاه زراعى براى رقابت با علفهاى هرز را افزایش مىدهد و قدرت رقابت علفهاى هرز و بارورى آنها را کاهش مىدهد. بهترین نتیجه هنگامى عاید مىشود که گیاهان زراعى سردسیرى تا حدّامکان زود کاشته شده و گیاهان مناطق گرمسیرى دیرتر مورد کشت و کار قرار گیرند. در اینصورت همزمانى سبز شدن گیاه زراعى و علف هرز صورت نگرفته و قدرت رقابت افزایش مىیابد. باید توجه داشت که کاشت دیر هنگام سالیان متمادى مورد استفاده قرار نگیرد. در غیر اینصورت علفهاى هرز به محیطهاى دیرکاشت سازگار مىشوند و بنابراین کنترل علفهاى هرز از طریق تنظیم تاریخ کاشت ناپایدار خواهد شد.
مقدار بذر مصرفی، عمق کاشت و رقم انتخابى براى کاشت، توانائى رقابت گیاه زراعى با علف هرز را تحت تأثیر قرار مىدهند. انتخاب تراکم مناسب از جمله راههائى است که به خاطر سایهاندازى و کاهش جذب نور توسط علفهاى هرز موجب افزایش عملکرد گیاهان زراعى مىشود. بیشترین ممانعت از رشد علفهاى هرز با توجه به میزان کاشت هنگامى بهدست خواهد آمد که مقدار بذر مصرفى در حداکثر مقدار توصیه شده براى رقم موردنظر با توجه به شرایط آب و هوائى و تاریخ کاشت باشد. علاوه بر تراکم گیاه زراعى فواصل ردیف و فاصلهٔ بوتهها روى ردیف کاشت نیز بر جمعیت علفها هرز اثر قابل توجهى دارند. بهطور معمول آرایش کاشت مربعى موجب کسب بهترین نتیجه خواهد شد. این عامل بیشتر در ارتباط با گیاهان زراعى ردیفى ثمربخش است ولى در مورد گیاهان زراعى که با تراکم بالا کشت مىشوند بر قدرت رقابت علفهاى هرز اثرى نخواهد داشت.
در مزارعى که از علفکشها استفاده نمىشود، فاصلهٔ بین ردیفهاى کاشت در مقایسه با فاصلهٔ بوتهها در روى ردیفها اثر بیشترى بر عملکرد خواهد داشت، یعنى در حالت کاشت مستطیلى رقابت علفهاى هرز کمتر از حالت مربعى خواهد بود. در این حالت کاهش جذب نور توسط کانوپى علفهاى هرز از مهمترین عواملى است که قدرت رقابت آن را به حداقل مىرساند. در ردیفهاى باریک و در مقایسه با ردیفهاى عریضتر قدرت تولید بذر در علفهاى هرز کاهش خواهد یافت. جهت کنترل مؤثر علفهاى هرز همراه با تنظیم تراکم و یا فاصلهٔ ردیفهاى کاشت از علفکشها نیز استفاده خواهد شد. در اینصورت مىتوان با استفاده از تراکمهاى بالاتر و ردیفهاى باریک میزان علفکش موردنیاز با به مقدار قابل توجهى کاهش داد.
چنانچه بذر گیاه زراعى در عمق زیاد کشت شده باشد به آهستگى جوانه زده و گیاهچههاى ضعیف تولید خواهد کرد. در اینصورت علفهاى هرزى که از سطح خاک سر درآوردهاند قدرت رقابت بیشترى نسبت به گیاه زراعى دارند. در هر صورت هنگامى که از علفکشهاى آمیخته با خاک (مثل ترفلان و دیوران) استفاده مىشود، بذر گیاه زراعى باید در عمقى پائینتر از محل استقرار علفکش قرار گرفته باشد.
سرعت جوانهزنى بذور و توسعهٔ کانوپى و علاوه بر این حجم و دوام کانوپى گیاه زراعى توانائى رقابت آن با علفهاى هرز را تحت تأثیر قرار مىدهند. هرقدر رقم انتخاب شده جهت کاشت، زودتر سبز شود و ارتفاع آن بیشتر و توسعهٔ جانبى کانوپى بیشتر باشد قدرت رقابت گیاه جهت کسب نور بیشتر خواهد بود. رشد سریعتر و گستردهٔ ریشهها نیز قدرت رقابت جهت جذب آب و مواد غذائى را افزایش خواهد داد. این مهم از دو طریق انتخاب رقم مناسب جهت کاشت و در دسترس بودن منابع غذائى و آب براى گیاه زراعى بهدست مىآید و از این طریق قدرت و توانائى رقابت با علفهاى هرز در گونههاى زراعى افزایش خواهد یافت. رقابت اولیهٔ بین گیاه زراعى و علف هرز براى کسب ازت است. چنانچه این کود بهصورت نوارى و در کنار بذر گیاه زراعى قرار گیرد، سریعتر آن را جذب نموده و ضمن رشد بیشتر قدرت رقابت بالاترى پیدا خواهد کرد. علاوه بر موارد فوق استفاده از ارقام و گونههاى گیاهان زراعى مقاوم به علفکشها و با انتقال ژنهاى متفاوت به گونههاى موردنظر دامنهٔ استفاده از علفکشها را گسترش خواهد داد.
رعایت تناوب صحیح زراعى و استفاده از گیاهان پوششى (Cover crops) از جمله عوامل دیگرى است که جمعیت علفهاى هرز را کاهش خواهند داد. انتخاب تناوب صحیح به خاطر اختلال در چرخهٔ زندگى و نامساعد کردن شرایط جهت رشد علفهاى هرز به مقدار زیاد قادر به کاهش مشکل علفهاى هرز است. از مهمترین جنبههاى تناوب زراعى انتخاب اولین گیاه زراعى براى شروع تناوب است. این انتخاب باید در رابطه با ترکیب اولیهٔ گونههاى علف هرز، تراکم آنها و سطح قابل قبول مدیریت علف هرز باشد. با اجراء متناوب زراعى گسترش جمعیت علفهاى هرز محدود خواهد شد و از ایجاد تغییرات عمده در ترکیب گونههاى آنها جلوگیرى مىشود. بهعنوان مثال در تناوب ذرت - گندم - سویا در مقایسه با کشت متوالى هر یک از آنها، پویائى جمعیت علفهاى هرز از ثبات بیشترى برخوردار مىباشد. در یک تناوب صحیح و پس از چند سال جمعیت بذر علفهاى هرز موجود در خاک یا کاهش خواهد داشت و یا افزایش آن با آهنگ کُندترى صورت مىپذیرد. بدین ترتیب بهنظر مىرسد کاشت متوالى یک محصول فرصت بیشترى را براى گونههاى علفهاى هرز که به خوبى با محیط سازگار شدهاند، فراهم مىنماید.
از دیگر مزایاى انتخاب و اجراء صحیحِ تناوب زراعی، کاهش مصرف سموم علفکش است. در انتخاب محصولات زراعى موجود در تناوب بهتر است علفهاى چمنى و بقولات علوفهاى نیز مدّنظر قرار گیرند. این گیاهان ضمن حفظ و بهبود ساختمان خاک و حاصلخیزى آن، تأثیر بسیار زیادى در جلوگیرى از رشد علفهاى هرز نیز خواهند داشت. از دیدگاه اکولوژیکی، تناوبهاى مطلوب هستند که شامل محصولات یکسالهٔ وجینى (مانند ذرت و سویا)، محصولات دانهاى تراکمپذیر با توان رقابتى بالا (مانند جو، یولاف یا گندم) و محصولات چندسالهٔ قابل درو (مانند یونجه یا مخلوط علفهاى چمنى و شبدر) باشند؛ زیرا چنین تناوبهائى شرایط محیطى ناپایدار و غالباً نامناسبى را براى تولیدمثل و بقاء علفهاى هرز یکساله و چندساله فراهم مىنماید. چنانچه تاریخ کاشت محصولات انتخاب شده نیز متفاوت باشند با علفهاى هرزى که فصل رشد مطلوب و وضعیت استقرار متفاوتى دارند مبارزه خواهد شد.
هنگامىکه مدیریت علفهاى هرز در سطح بالائى باشد، اغلب تناوبهاى زراعى جمعیت علفهاى هرز را کاهش خواهند داد. گیاهان زراعى پوششى به راههاى مختلف منجمله جلوگیرى از جوانهزنى بذر علفهاى هرز به خاطر خصوصیت آلیلوپاتیک آنها، ممانعت فیزیکى جهت سبز شدن گیاهچهٔ علفهاى هرز و یا رقابت با گیاهان هرزِ سبز شده، بر افزایش عملکرد گیاه، زراعى اثر مىگذارند. یکى از بهترین گیاهان زراعى پوششى چاودار است. این گونه در پائیز کاشته شده و در بهار نیز رشد سریعى دارد. چنانچه درست قبل از کاشت گیاه زراعى بهوسیلهٔ علفکش از بین برود از بافتهاى آن ترکیبات آلیلوپاتیک ترشح و آبشوئى شده و رشد علفهاى هرز را متوقف خواهند ساخت. علاوه بر این، بهعلت آنکه بسیارى از گونههاى علفهاى هرز با شرایطى سازگارى یافتهاند که در آن، خاک همواره زیرورو مىشود، لذا عدم انجام شخم در اینگونه نظامها که خود عاملى در جهت تغییر شرایط محیطى لازم براى جوانهزنى بذور این قبیل علفهاى هرز است، مىتواند جمعیت آنها را کاهش دهد. بروز رقابت زودهنگام بین محصول پوششى مستقر شده و علفهاى هرز تازه سبز شده، و سایهاندازى اندامهاى خشک شدهٔ این محصول بر روى علفهاى هرز نیز از جملهٔ عوامل مهم دیگر در کنترل علفهاى هرز در اینگونه نظامها مىباشند. در اینگونه نظامها ضمن حفاظت از منابع خاک نیاز به علفکشهاى مصنوعى نیز کاهش خواهد یافت که این امر مىتواند عاملى بسیار مهم در افزایش پایدارى مدیریت سیستمهاى زراعى باشد.
کنترل مکانیکى علفهاى هرز از جمله راههاى دیگر مدیریت آنها محسوب مىشود. قطع مکرر اندامهاى هوائى و گلآذین علفهاى هرز بهمنظور جلوگیرى از تولید بذر از بهترین راههاى کاهش بانک بذر در مزرعه است که نقش قابل توجهى در تراکم علفهاى هرز مزرعه دارد.
انجام عملیات شخم قبل از کاشت موجب انتقال بذور موجود در عمق خاک به سطح شده و بدین ترتیب شرایط لازم براى جوانهزنى آنها مهیا مىشود. در اینصورت قبل از کاشتِ گیاه زراعی، بخش قابل توجهى از جمعیت علفهاى هرز قابل کنترل است. بعد از انجام عملیات کاشت و در گیاهان زراعى ردیفی، با استفاده از کولتیواتور علفهاى هرز حدّواسط بین ردیفهاى کاشت کنترل خواهد شد. هرس دندانهاى نیز از جمله ادوات دیگرى است که در این زمان قابل استفاده مىباشد. هرس دندانهاى عمدتاً براى کنترل زودهنگام علفهاى هرز در مزرعه، از جمله علفهاى هرز روى ردیفهاى کاشت که از طریق کولتیواتور قابل کنترل نیستند مناسب است. از این وسیله که به نیروى کششى کمى نیاز دارد و امکان به حرکت درآوردن آن با سرعتهاى نسبتاً بالا نیز وجود دارد، مىتوان براى محصولاتى مانند ذرت و بقولات دانهاى از قبل از سبز شدن آنها تا زمانى که ارتفاع بوتهها به حدود چند سانتىمتر مىرسد استفاده کرد. در اینحالت بهخصوص گیاهچههاى تازه جوانهزدهٔ علفهاى هرز که هنوز از خاک خارج نشدهاند به خوبى کنترل خواهند شد.
هرس زدن مزرعه زمانى مؤثر واقع خواهد شد که شرایط نسبتاً خشک بر زمین حاکم باشد. با اجراء هرس دندانهاى ممکن است به بوتههاى گیاه زراعى نیز تا حدودى خسارت وارد آید که با منظور کردن مقدار بیشتر بذر در زمان کاشت، این خسارت قابل جبران خواهد بود. در ارتباط با کنترل مکانیکى علفهاى هرز باید به این نکته توجه کرد که عملیات شخم هنگامى صورت پذیرد که گیاه زراعى به اندازهٔ کافى رشد کرده باشد تا در حین کولتیواتور زدن به گیاهچهها و ریشههاى آنها آسیب وارد نیاید. براى آنکه انجام عملیات شخم بیشترین تأثیر را داشته باشند شرایط رطوبتى خاک و هوا از درجهٔ اهمیت بالائى برخوردار مىباشند. عمق شخم، زمان انجام آن و سرعت حرکت تراکتور موفقیت در کنترل را تحت تأثیر قرار خواهند داد. عمدهترین مشکل حذف علفهاى هرز از طریق شخم، عدم کنترل کافى آنها روى ردیفهاى کاشت است. استفاده از علفکشها همراه با شخم این مشکل را رفع خواهد کرد. در این حالت علاوه بر کنترل مؤثر علفهاى هرز میزان علفکش مصرفى و هزینههاى مربوطه تا حدود دو سوم کاهش خواهد یافت.
در کنار روشهاى فوق استفاده از عوامل بیولوژیک از قبیل حشرات، عوامل بیمارىزا، پرندگان، دامها و ماهىها جهت کنترل جمعیت علفهاى هرز نیز مىتواند نتایج بسیار مثبتى به همراه داشته باشد. استفاده از میکروارگانیزمها و عوامل بیمارىزا نسبت به حشرات و آفات نباتى نتایج امیدوارکنندهترى را به همراه داشتهاند. این عوامل قادر هستند اندامهاى هوائى علفهاى هرز و یا بذور مدفون داخل خاک را تحت تأثیر قرار دهند.
در کنترل بیولوژیک جمعیت علف هرز توسط یک دشمن و یا عامل طبیعى و فقط در حدى که با محیط اطراف خود به حالت تعادل درآید کاهش مىیابد. عامل طبیعى با حمله به گیاه هرز و استفاده از اندامهاى مختلف آن نیاز به استفاده از سایر روشهاى کنترل را کاهش مىدهند. بدین ترتیب علف هرز بهعنوان میزبان و عامل طبیعى بهعنوان عامل کنترل بیولوژیک میزبان را مورد حمله قرار خواهد داد. یک عامل بیولوژیک مناسب عاملى است که تنها یک میزبان و همچنین کلیهٔ اندامهاى آن را مورد استفاده قرار دهد. علاوه بر این بهتر است عامل بیولوژیک قادر باشد در مراحل مختلف سیکل زندگى گیاه آن را مورد حمله قرار دهد.
در مجموع مىتوان نتیجه گرفت که امروزه در رابطه با بهبود استراتژى مدیریت تلفیقى و کنترل علفهاى هرز بیولوژى و اکولوژى علفهاى هرز حائز اهمیت زیادى بوده و باید در جامعهٔ تحقیقاتى علم علفهاى هرز بهعنوان یک فعالیت علمى پذیرفته شود. کنترل علفهاى هرز پدیدهاى مداوم بوده و نیاز به پیشبینى روشهاى جدید و برنامهریزىهاى ممتد دارد که بر اثر کار روى اکولوژى و بیولوژى گونه به گونه و تقابل آنها با اکوسیستم حاصل مىشود. جهت نتیجهگیرى از تحقیقات باید دیدگاهى مکانیستى با مرکزیت علفهاى هرز اقتباس شده و هدف براى مدیریت تلفیقى این باشد که آنها را کمتر و کمتولیدتر کنیم.
امروزه کنترل علفهاى هرز با تکنولوژى بسیار پیشرفته همراه است. عملیات صحیح کنترل علفهاى هرز نیازمند شناخت دقیق و کامل گیاه، خاک، سیستمهاى مدیریت زراعى و بسیارى پارامترهاى دیگر محیطى که مرتبط با عملیات کنترل علفهاى هرز هستند، مىباشد. راهحلهاى مشکلات امروزه علفهاى هرز باید براساس اطلاعات صحیح و اصول و فلسفههاى علمى باشد. در این مبحث عمدتاً اطلاعاتى در مورد روشهاى کنترل علفهاى هرز ارائه مىشود. البته قابل ذکر است که راه حل مشکلات علفهاى هرز بسیار بیشتر از آن است که بتوان به سادگى آنها را لیست کرد. تمایل به تجزیه و تحلیل هر جزء سیستم کلى زراعت و طراحى یک برنامهٔ جامع و دقیق عامل موفقیت است. درک مشکلات کنترل علفهاى هرز به اهمیت استفاده از روشهاى کنترل است. به این خاطر اولین مورد این مبحث به آنچه ما برخورد علمى با مشکلات علفهاى هرز مىنامیم، اختصاص داده شده است. از شما مىخواهیم با این نوع برخورد آشنا شوید و هر زمانى که با مسئلهٔ کنترل علفهاى هرز روبهرو مىشوید آن را بهکار ببندید.
برخورد علمى با کنترل علفهاى هرز شامل اجزاء اصلى زیر است:
- شناخت کامل اهداف مدیریت علفهاى هرز
- برنامهاى قدم به قدم براى بررسى مشکل علفهاى هرز
- بررسى واقعى از محدودیتها و امکانات و تکنولوژىهاى قابل دسترس براى کنترل علفهاى هرز
کنترل علفهاى هرز یکى از مهمترین جنبههاى تولید در هر نظام کشاورزى است. هرچند که کشاورزان در طول تاریخ کشاورزى راههاى مختلفى را جهت مقابله با علفهاى هرز تجربه کردهاند؛ اما، امروزه بهدلیل تمایل بیشتر آنها به استفاده از روشهاى شخم حداقل (Minimum tillage) و همچنین عدم امکان شخم به موقع بهدلیل افزایش سطح مزارع نسبت به گذشته و کاهش تنوع محصولات انتخابى جهت کشت و کار، کاربرد علفکشها جهت مبارزه با علفهاى هرز بهطور روزافزون بیشتر شده است. اما چنانکه در قبل نیز اشاره کردیم کنترل شیمیائى علفهاى هرز تنها راه علاج و بهترین روش حلّ مشکل علفهاى هرز و مدیریت آنها نیست. استفادهٔ مداوم از علفکشها با توجه به اثرات جانبى و توصیههاى فراوانى که امروزه در جهت توسعهٔ سیستمهاى پایدار کشاورزى و حفظ محیط زیست مىشود از اهمیت کمترى برخوردار است. علاوه بر موارد متعددى که تا کنون در ارتباط با مشکلات ناشى از مصرف مداوم علفکشها بیان شده است به این نکته نیز باید توجه کرد که در هر سال زراعى تنها حدود شش تا نه درصد بذر علفهاى هرز داخل خاک نخواهند داشت. بهعلاوه با مصرف مداوم علفکشها این امکان وجود دارد که در آینده بهدلیل ورود ژنهاى مقاوم به علفکشها و سایر ژنها از گیاهان زراعى به علفهاى هرزِ خویشاوند با مشکلات جدىترى مواجه مىشویم. بدین ترتیب و در شرایط فعلى مسئولان و متولیان بخش کشاورزى و همچنین بسیارى از کشاورزان زُبده به این درک رسیدهاند که باید در کنار استفاده از سموم شیمیائى روشهاى دیگرى را نیز براى کنترل علفهاى هرز مورد استفاده قرار دهند.
جهت دستیابى به مدیریت پایدار علفهاى هرز کاربرد دامنهاى از تکنیکهاى کنترل اعم از فیزیکی، شیمیائى و بیولوژیکى بدون بها دادن به یک روش خاص که در اصطلاح مدیریت تلفیقى (Integrated management) نامیده مىشود؛ کارساز خواهد بود. کنترل بیولوژیکی، فیزیکى و زراعى علفهاى هرز در کنار کنترل شیمیائى راههاى مناسبى جهت رسیدن به این هدف خواهند بود. در مدیریت تلفیقى علفهاى هرز اصرارى بر استفادهٔ توأم و مداوم چهار روش فوق نیست بلکه یک مدیر باید بسته به شرایط، ترکیب مناسبى از این روشها را بهکار ببندد. در این ارتباط مهارتهاى مدیریتى و بینشهاى تحقیقى او از اهمیت بالائى برخوردار هستند. بنابراین مدیریت پایدار علفهاى هرز عبارت است از: ایجاد نوعى تغییر بیولوژیکی، تلفیقى از روشهاى فیزیکى کنترل و استفاده از سموم علفکش، تنها هنگامى که این مواد با شرایط محیطى منطبق بوده و از نظر اقتصادى مصرف آنها ضرورى باشد. در این ارتباط مؤثر واقع شدن روش یا روشهاى مورد استفاده مستلزم سازگارى کامل آنها با محیط، موفق بودن در عمل، زمان مناسب اجراء و آگاهى از روابط پویاى بین گیاه زراعی، علف هرز و محیط آنها خواهد بود. بنابراین، تفکر و برخوردارى از اطلاعات زیاد، لازمهٔ کنترل پایدار علفهاى هرز است.
مدیریت علفهاى هرز در کشاورزى پایدار شدیداً وابسته به مدلهاى مدیریت علفهاى هرز و گیاه زراعى است. بدین ترتیب و بهمنظور رسیدن به مدیریت پایدار داشتن اطلاعات و دادههاى مختلف در زمینههاى بیولوژى و اکولوژى علفهاى هرز، خاک، آب و هوا و تجزیه و تحلیل سریع این اطلاعات و متعاقب آن مدلهاى کامپیوترى و سیستمهاى تخصصى براى بهینه کردن برنامههاى مدیریت علفهاى هرز از نظر اقتصادى و محیطى بسیار مفید خواهند بود. گرچه امروزه این روشها در مراحل اولیهٔ تکامل خود هستند، اما انتظار مىرود ظرف سالهاى آتى نه چندان دور سیستمهاى اطلاعاتى فوق و کاربردى کردن آنها پیشرفت زیادى داشته باشند. با توجه به اهداف کشاورزى پایدار مدلهاى کنترل علفهاى هرز قابلیتهاى متفاوتى دارند و آنها را مىتوان به سه گروه طبقهبندى کرد. مدلهاى مربوط به تعیین دورهٔ بحرانى خسارت علفهاى هرز، مدلهاى مربوط به نحوهٔ استفاده و زمان مصرف علفکشها و مدلهاى مربوط به اقتصادِ زیستى.
در مدیریت تلفیقىِ علفهاى هرز مفهوم آستانهٔ خسارت و توانائى تخمین آن یک اصل مهم مدیریتى محسوب مىشوند. آستانهٔ خسارت در واقع حداقل تراکمى از علف هرز است که بتواند موجب خسارت اقتصادى شود. به بیان دیگر آستانهٔ خسارت تراکمى از علف هرز است که سود حاصل از کنترل آن یک بیش از هزینهٔ لازم براى مبارزه با آن باشد. بدین ترتیب آستانهٔ اقتصادى نیز از اهمیت فراوانى برخوردار مىباشد. بنابراین با توجه به اینکه تلفات عملکرد گیاهان زراعى با افزایش جمعیت علفهاى هرز کم و بیش و بهطور خطى افزایش مىیابد، لازم است در نهایت دقت نسبت به تعیین این آستانه اقدام تا بیشترین سود عاید شود. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که بهدلیل تأثیر بسیار زیاد عواملى چون شرایط زراعى و آب و هوائی، مرحلهٔ نموى گیاه و وجود سایر آفات و بیمارىها آستانهٔ خسارت ثابت نخواهد بود.
توسعهٔ دانش بشرى در زمینههاى مختلف از قبیل شناخت دقیق گونههاى گیاهى هرز، سیکل زندگی، روشهاى تکثیر و پراکنش آنها، خواب بذر و دوام آنها، شناخت دورهٔ بحرانى خسارت و همچنین تدوین قوانین دقیق، فراگیر و قابل اجراء جهت ممانعت از ورود محمولههاى بذر آلوده به داخل کشور، تحقیقات منطقهاى کنترل علفهاى هرز و نظارت دقیق و مستمر بر حُسن اجراء روشهاى صحیح کنترل توسط کشاورزان و آگاهى از عواقب اقتصادى ناشى از بهکارگیرى روشهاى غیر صحیح و ناکارآمدِ کنترل آنها از جملهٔ مهمترین مواردى است که ما را در جهت رسیدن به مدیریت پایدار یارى خواهند داد. در بسیارى از کشورها قوانینى در ارتباط با علفهاى هرز وضع کردهاند که این قوانین تأثیر زیادى بر پیشگیرى از آلودگى مزارع مختلف داشته است. چنانچه بهداشت علفهاى هرز و گیاه زراعى مدّنظر قرار نگیرد روشهاى کنترل علفهاى هرز کارساز نخواهند بود. در این ارتباط باید به خالص بودن بذر گیاه زراعی، پاکسازى مکانیکى چراگاهها و حذف علفهاى هرز حاشیهٔ مزارع و آبراههها توجه خاص کرد.
ممانعت از گسترش آلودگى از جمله مواردى است که به مدیریت مزرعه کمک خواهد کرد. بازدید مکرر مزرعه و قرنطینه کردن بخشهاى کوچک که با علفهاى هرز سمج آلوده شدهاند و اقدام به ریشهکن کردن آنها از راههاى جلوگیرى از پیشروى گیاهان مشکلآفرین هستند.
شناخت دقیق دورهٔ بحرانى خسارت علف هرز نقش بهسزائى در کنترل مؤثر آنها و جلوگیرى از افت عملکرد خواهد داشت. در صورتىکه در یک مزرعه جمعیت علفهاى هرز بالا و آلودگى شدید باشد، چنانچه علفهاى هرز قبل از ورود گیاه زراعى به مرحلهٔ رشد سریع خود حذف شوند تلفات عملکرد ناچیز خواهد بود. علاوه بر این چنانچه آلودگى در مرحلهٔ پس از رشد سریع گیاه زراعى واقع شود نیز تأثیر چندانى بر عملکرد نخواهد داشت. گیاهان مختلف از نظر طول دورهٔ حساسیت به علفهاى هرز، یعنى حدّفاصل بین این دو مرحله متفاوت مىباشند. این دوره اصطلاحاً از نظر کنترل علفهاى هرز دورهٔ بحرانى نامیده مىشود و درجهٔ تأثیر علفکشها در این مرحله حداکثر است.
انتخاب تاریخ مناسب کاشت توانائى گیاه زراعى براى رقابت با علفهاى هرز را افزایش مىدهد و قدرت رقابت علفهاى هرز و بارورى آنها را کاهش مىدهد. بهترین نتیجه هنگامى عاید مىشود که گیاهان زراعى سردسیرى تا حدّامکان زود کاشته شده و گیاهان مناطق گرمسیرى دیرتر مورد کشت و کار قرار گیرند. در اینصورت همزمانى سبز شدن گیاه زراعى و علف هرز صورت نگرفته و قدرت رقابت افزایش مىیابد. باید توجه داشت که کاشت دیر هنگام سالیان متمادى مورد استفاده قرار نگیرد. در غیر اینصورت علفهاى هرز به محیطهاى دیرکاشت سازگار مىشوند و بنابراین کنترل علفهاى هرز از طریق تنظیم تاریخ کاشت ناپایدار خواهد شد.
مقدار بذر مصرفی، عمق کاشت و رقم انتخابى براى کاشت، توانائى رقابت گیاه زراعى با علف هرز را تحت تأثیر قرار مىدهند. انتخاب تراکم مناسب از جمله راههائى است که به خاطر سایهاندازى و کاهش جذب نور توسط علفهاى هرز موجب افزایش عملکرد گیاهان زراعى مىشود. بیشترین ممانعت از رشد علفهاى هرز با توجه به میزان کاشت هنگامى بهدست خواهد آمد که مقدار بذر مصرفى در حداکثر مقدار توصیه شده براى رقم موردنظر با توجه به شرایط آب و هوائى و تاریخ کاشت باشد. علاوه بر تراکم گیاه زراعى فواصل ردیف و فاصلهٔ بوتهها روى ردیف کاشت نیز بر جمعیت علفها هرز اثر قابل توجهى دارند. بهطور معمول آرایش کاشت مربعى موجب کسب بهترین نتیجه خواهد شد. این عامل بیشتر در ارتباط با گیاهان زراعى ردیفى ثمربخش است ولى در مورد گیاهان زراعى که با تراکم بالا کشت مىشوند بر قدرت رقابت علفهاى هرز اثرى نخواهد داشت.
در مزارعى که از علفکشها استفاده نمىشود، فاصلهٔ بین ردیفهاى کاشت در مقایسه با فاصلهٔ بوتهها در روى ردیفها اثر بیشترى بر عملکرد خواهد داشت، یعنى در حالت کاشت مستطیلى رقابت علفهاى هرز کمتر از حالت مربعى خواهد بود. در این حالت کاهش جذب نور توسط کانوپى علفهاى هرز از مهمترین عواملى است که قدرت رقابت آن را به حداقل مىرساند. در ردیفهاى باریک و در مقایسه با ردیفهاى عریضتر قدرت تولید بذر در علفهاى هرز کاهش خواهد یافت. جهت کنترل مؤثر علفهاى هرز همراه با تنظیم تراکم و یا فاصلهٔ ردیفهاى کاشت از علفکشها نیز استفاده خواهد شد. در اینصورت مىتوان با استفاده از تراکمهاى بالاتر و ردیفهاى باریک میزان علفکش موردنیاز با به مقدار قابل توجهى کاهش داد.
چنانچه بذر گیاه زراعى در عمق زیاد کشت شده باشد به آهستگى جوانه زده و گیاهچههاى ضعیف تولید خواهد کرد. در اینصورت علفهاى هرزى که از سطح خاک سر درآوردهاند قدرت رقابت بیشترى نسبت به گیاه زراعى دارند. در هر صورت هنگامى که از علفکشهاى آمیخته با خاک (مثل ترفلان و دیوران) استفاده مىشود، بذر گیاه زراعى باید در عمقى پائینتر از محل استقرار علفکش قرار گرفته باشد.
سرعت جوانهزنى بذور و توسعهٔ کانوپى و علاوه بر این حجم و دوام کانوپى گیاه زراعى توانائى رقابت آن با علفهاى هرز را تحت تأثیر قرار مىدهند. هرقدر رقم انتخاب شده جهت کاشت، زودتر سبز شود و ارتفاع آن بیشتر و توسعهٔ جانبى کانوپى بیشتر باشد قدرت رقابت گیاه جهت کسب نور بیشتر خواهد بود. رشد سریعتر و گستردهٔ ریشهها نیز قدرت رقابت جهت جذب آب و مواد غذائى را افزایش خواهد داد. این مهم از دو طریق انتخاب رقم مناسب جهت کاشت و در دسترس بودن منابع غذائى و آب براى گیاه زراعى بهدست مىآید و از این طریق قدرت و توانائى رقابت با علفهاى هرز در گونههاى زراعى افزایش خواهد یافت. رقابت اولیهٔ بین گیاه زراعى و علف هرز براى کسب ازت است. چنانچه این کود بهصورت نوارى و در کنار بذر گیاه زراعى قرار گیرد، سریعتر آن را جذب نموده و ضمن رشد بیشتر قدرت رقابت بالاترى پیدا خواهد کرد. علاوه بر موارد فوق استفاده از ارقام و گونههاى گیاهان زراعى مقاوم به علفکشها و با انتقال ژنهاى متفاوت به گونههاى موردنظر دامنهٔ استفاده از علفکشها را گسترش خواهد داد.
رعایت تناوب صحیح زراعى و استفاده از گیاهان پوششى (Cover crops) از جمله عوامل دیگرى است که جمعیت علفهاى هرز را کاهش خواهند داد. انتخاب تناوب صحیح به خاطر اختلال در چرخهٔ زندگى و نامساعد کردن شرایط جهت رشد علفهاى هرز به مقدار زیاد قادر به کاهش مشکل علفهاى هرز است. از مهمترین جنبههاى تناوب زراعى انتخاب اولین گیاه زراعى براى شروع تناوب است. این انتخاب باید در رابطه با ترکیب اولیهٔ گونههاى علف هرز، تراکم آنها و سطح قابل قبول مدیریت علف هرز باشد. با اجراء متناوب زراعى گسترش جمعیت علفهاى هرز محدود خواهد شد و از ایجاد تغییرات عمده در ترکیب گونههاى آنها جلوگیرى مىشود. بهعنوان مثال در تناوب ذرت - گندم - سویا در مقایسه با کشت متوالى هر یک از آنها، پویائى جمعیت علفهاى هرز از ثبات بیشترى برخوردار مىباشد. در یک تناوب صحیح و پس از چند سال جمعیت بذر علفهاى هرز موجود در خاک یا کاهش خواهد داشت و یا افزایش آن با آهنگ کُندترى صورت مىپذیرد. بدین ترتیب بهنظر مىرسد کاشت متوالى یک محصول فرصت بیشترى را براى گونههاى علفهاى هرز که به خوبى با محیط سازگار شدهاند، فراهم مىنماید.
از دیگر مزایاى انتخاب و اجراء صحیحِ تناوب زراعی، کاهش مصرف سموم علفکش است. در انتخاب محصولات زراعى موجود در تناوب بهتر است علفهاى چمنى و بقولات علوفهاى نیز مدّنظر قرار گیرند. این گیاهان ضمن حفظ و بهبود ساختمان خاک و حاصلخیزى آن، تأثیر بسیار زیادى در جلوگیرى از رشد علفهاى هرز نیز خواهند داشت. از دیدگاه اکولوژیکی، تناوبهاى مطلوب هستند که شامل محصولات یکسالهٔ وجینى (مانند ذرت و سویا)، محصولات دانهاى تراکمپذیر با توان رقابتى بالا (مانند جو، یولاف یا گندم) و محصولات چندسالهٔ قابل درو (مانند یونجه یا مخلوط علفهاى چمنى و شبدر) باشند؛ زیرا چنین تناوبهائى شرایط محیطى ناپایدار و غالباً نامناسبى را براى تولیدمثل و بقاء علفهاى هرز یکساله و چندساله فراهم مىنماید. چنانچه تاریخ کاشت محصولات انتخاب شده نیز متفاوت باشند با علفهاى هرزى که فصل رشد مطلوب و وضعیت استقرار متفاوتى دارند مبارزه خواهد شد.
هنگامىکه مدیریت علفهاى هرز در سطح بالائى باشد، اغلب تناوبهاى زراعى جمعیت علفهاى هرز را کاهش خواهند داد. گیاهان زراعى پوششى به راههاى مختلف منجمله جلوگیرى از جوانهزنى بذر علفهاى هرز به خاطر خصوصیت آلیلوپاتیک آنها، ممانعت فیزیکى جهت سبز شدن گیاهچهٔ علفهاى هرز و یا رقابت با گیاهان هرزِ سبز شده، بر افزایش عملکرد گیاه، زراعى اثر مىگذارند. یکى از بهترین گیاهان زراعى پوششى چاودار است. این گونه در پائیز کاشته شده و در بهار نیز رشد سریعى دارد. چنانچه درست قبل از کاشت گیاه زراعى بهوسیلهٔ علفکش از بین برود از بافتهاى آن ترکیبات آلیلوپاتیک ترشح و آبشوئى شده و رشد علفهاى هرز را متوقف خواهند ساخت. علاوه بر این، بهعلت آنکه بسیارى از گونههاى علفهاى هرز با شرایطى سازگارى یافتهاند که در آن، خاک همواره زیرورو مىشود، لذا عدم انجام شخم در اینگونه نظامها که خود عاملى در جهت تغییر شرایط محیطى لازم براى جوانهزنى بذور این قبیل علفهاى هرز است، مىتواند جمعیت آنها را کاهش دهد. بروز رقابت زودهنگام بین محصول پوششى مستقر شده و علفهاى هرز تازه سبز شده، و سایهاندازى اندامهاى خشک شدهٔ این محصول بر روى علفهاى هرز نیز از جملهٔ عوامل مهم دیگر در کنترل علفهاى هرز در اینگونه نظامها مىباشند. در اینگونه نظامها ضمن حفاظت از منابع خاک نیاز به علفکشهاى مصنوعى نیز کاهش خواهد یافت که این امر مىتواند عاملى بسیار مهم در افزایش پایدارى مدیریت سیستمهاى زراعى باشد.
کنترل مکانیکى علفهاى هرز از جمله راههاى دیگر مدیریت آنها محسوب مىشود. قطع مکرر اندامهاى هوائى و گلآذین علفهاى هرز بهمنظور جلوگیرى از تولید بذر از بهترین راههاى کاهش بانک بذر در مزرعه است که نقش قابل توجهى در تراکم علفهاى هرز مزرعه دارد.
انجام عملیات شخم قبل از کاشت موجب انتقال بذور موجود در عمق خاک به سطح شده و بدین ترتیب شرایط لازم براى جوانهزنى آنها مهیا مىشود. در اینصورت قبل از کاشتِ گیاه زراعی، بخش قابل توجهى از جمعیت علفهاى هرز قابل کنترل است. بعد از انجام عملیات کاشت و در گیاهان زراعى ردیفی، با استفاده از کولتیواتور علفهاى هرز حدّواسط بین ردیفهاى کاشت کنترل خواهد شد. هرس دندانهاى نیز از جمله ادوات دیگرى است که در این زمان قابل استفاده مىباشد. هرس دندانهاى عمدتاً براى کنترل زودهنگام علفهاى هرز در مزرعه، از جمله علفهاى هرز روى ردیفهاى کاشت که از طریق کولتیواتور قابل کنترل نیستند مناسب است. از این وسیله که به نیروى کششى کمى نیاز دارد و امکان به حرکت درآوردن آن با سرعتهاى نسبتاً بالا نیز وجود دارد، مىتوان براى محصولاتى مانند ذرت و بقولات دانهاى از قبل از سبز شدن آنها تا زمانى که ارتفاع بوتهها به حدود چند سانتىمتر مىرسد استفاده کرد. در اینحالت بهخصوص گیاهچههاى تازه جوانهزدهٔ علفهاى هرز که هنوز از خاک خارج نشدهاند به خوبى کنترل خواهند شد.
هرس زدن مزرعه زمانى مؤثر واقع خواهد شد که شرایط نسبتاً خشک بر زمین حاکم باشد. با اجراء هرس دندانهاى ممکن است به بوتههاى گیاه زراعى نیز تا حدودى خسارت وارد آید که با منظور کردن مقدار بیشتر بذر در زمان کاشت، این خسارت قابل جبران خواهد بود. در ارتباط با کنترل مکانیکى علفهاى هرز باید به این نکته توجه کرد که عملیات شخم هنگامى صورت پذیرد که گیاه زراعى به اندازهٔ کافى رشد کرده باشد تا در حین کولتیواتور زدن به گیاهچهها و ریشههاى آنها آسیب وارد نیاید. براى آنکه انجام عملیات شخم بیشترین تأثیر را داشته باشند شرایط رطوبتى خاک و هوا از درجهٔ اهمیت بالائى برخوردار مىباشند. عمق شخم، زمان انجام آن و سرعت حرکت تراکتور موفقیت در کنترل را تحت تأثیر قرار خواهند داد. عمدهترین مشکل حذف علفهاى هرز از طریق شخم، عدم کنترل کافى آنها روى ردیفهاى کاشت است. استفاده از علفکشها همراه با شخم این مشکل را رفع خواهد کرد. در این حالت علاوه بر کنترل مؤثر علفهاى هرز میزان علفکش مصرفى و هزینههاى مربوطه تا حدود دو سوم کاهش خواهد یافت.
در کنار روشهاى فوق استفاده از عوامل بیولوژیک از قبیل حشرات، عوامل بیمارىزا، پرندگان، دامها و ماهىها جهت کنترل جمعیت علفهاى هرز نیز مىتواند نتایج بسیار مثبتى به همراه داشته باشد. استفاده از میکروارگانیزمها و عوامل بیمارىزا نسبت به حشرات و آفات نباتى نتایج امیدوارکنندهترى را به همراه داشتهاند. این عوامل قادر هستند اندامهاى هوائى علفهاى هرز و یا بذور مدفون داخل خاک را تحت تأثیر قرار دهند.
در کنترل بیولوژیک جمعیت علف هرز توسط یک دشمن و یا عامل طبیعى و فقط در حدى که با محیط اطراف خود به حالت تعادل درآید کاهش مىیابد. عامل طبیعى با حمله به گیاه هرز و استفاده از اندامهاى مختلف آن نیاز به استفاده از سایر روشهاى کنترل را کاهش مىدهند. بدین ترتیب علف هرز بهعنوان میزبان و عامل طبیعى بهعنوان عامل کنترل بیولوژیک میزبان را مورد حمله قرار خواهد داد. یک عامل بیولوژیک مناسب عاملى است که تنها یک میزبان و همچنین کلیهٔ اندامهاى آن را مورد استفاده قرار دهد. علاوه بر این بهتر است عامل بیولوژیک قادر باشد در مراحل مختلف سیکل زندگى گیاه آن را مورد حمله قرار دهد.
در مجموع مىتوان نتیجه گرفت که امروزه در رابطه با بهبود استراتژى مدیریت تلفیقى و کنترل علفهاى هرز بیولوژى و اکولوژى علفهاى هرز حائز اهمیت زیادى بوده و باید در جامعهٔ تحقیقاتى علم علفهاى هرز بهعنوان یک فعالیت علمى پذیرفته شود. کنترل علفهاى هرز پدیدهاى مداوم بوده و نیاز به پیشبینى روشهاى جدید و برنامهریزىهاى ممتد دارد که بر اثر کار روى اکولوژى و بیولوژى گونه به گونه و تقابل آنها با اکوسیستم حاصل مىشود. جهت نتیجهگیرى از تحقیقات باید دیدگاهى مکانیستى با مرکزیت علفهاى هرز اقتباس شده و هدف براى مدیریت تلفیقى این باشد که آنها را کمتر و کمتولیدتر کنیم.
محصولات مرتبط
جدیدترین نوشته ها
پیت ماس و کاربردهای آن
دسته بندی:
تغذیه گیاه
انواع بذر خیار و نحوهی کاشت آن
دسته بندی:
زراعت
راهنمای کامل خرید علف زن
دسته بندی:
مکانیزاسیون
انواع بذر گوجه فرنگی و نحوه کاشت آن
دسته بندی:
زراعت
ادوات کشاورزی مخصوص کاشت
دسته بندی:
مکانیزاسیون
آشنایی با نحوه کاشتن انواع بذر گل
دسته بندی:
متفرقه
بهترین نوع نایلون گلخانه
دسته بندی:
گلخانه
هر آنچه که باید در مورد بذر پیاز بدانیم
دسته بندی:
زراعت
کاملترین اطلاعات در مورد کوکوپیت
دسته بندی:
باغبانی