کشاورزی ارگانیک در کشورهای در حال توسعه


دسته بندی: متفرقه
کشاورزی ارگانیک در کشورهای در حال توسعه

کشاورزی ارگانیک در ساده ترین تعریف به عنوان «کشاورزی بدون افزودن مواد شیمیایی ، صنعتی» تعریف ‏شده است.
کشاورزی ارگانیک در ساده ترین تعریف به عنوان «کشاورزی بدون افزودن مواد شیمیایی ، صنعتی» تعریف ‏شده است. کشاورزی ارگانیک در کشورهای گوناگون با نامهای مختلف شناخته می شود که 16 نام برای آن از ‏جمله کشاورزی بیولوژیک ، کشاورزی پایدار و کشاورزی زاینده ذکر شده است‏‎.‎
اجرای کشاورزی پایدار علاوه بر آن منجر به سود بخشی اقتصادی و اجتماعی می شود. این در حالی است که ‏الگوهای کشاورزی متداول خسارتهای جبران ناپذیری به منابع زیستی کشور وارد کرده است. یکی از اجزای ‏تشکیل دهنده بسترهای کشاورزی خاک است که به عنوان بستر اصلی کشت کشت گیاهان و رشد آن محسوب می ‏شود‎.‎
در آغاز اجرای کشاورزی ارگانیک، ابتدا ایجاد و حفظ و نگهداری بازدهی مشابه و سپس هزینه ها و فعالیتهای ‏کشاورزان به میزان قابل توجهی کاهش می یابد‎.‎
اثرات بالقوه این سامانه را می توان به روی سلامت افراد جامعه ، منابع طبیعی ، دام ، هوا و غنی سازی ، ‏حاصلخیزی خاک و غیره مشاهده نمود‏‎.‎
مقدمه
گرچه کشاورزی ارگانیک به عنوان راهی برای امرار معاش ،از سابقه بسیار طولانی برقرار است ولی با مفاهیم ‏فعلی آن از سابقه چندانی برخوردار نیست و تنها در سالهای اخیر به علت مشکلاتی که در اثر مصرف بی رویه ‏مواد شیمیایی در کشاورزی و روشهای رایج تولید مواد غذایی بروز کرده است توجه بیشتری به آن معطوف شده ‏است . آنچه مسلم است کشاورزی پایدار را نباید تنها به عنوان مجموعه ای از روشها به حساب آورد. بلکه باید آن ‏را نوعی بینش قلمداد نمود که در آن فقط جنبه های فنی و تکنیکی مطرح نیست. در همین راستا معرفی کشاورزی ‏پایدار از دیدگاههای فرهنگی در جامعه می تواند نقش موثری در رابطه با شناخت آن داشته باشد‏‎.‎
تاریخچه کشاورزی ارگانیک
برای تعریف کشاورزی پایدار توجه به دو اصل از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اصل اول در ابتدای دهه ‏‏1980 با ظهور مفاهیم کشاورزی قابل تجدید و کشاورزی پایدار تکامل یافت و در واقع مفهوم آن بر اساس اصل ‏‏«اثر متقابل اکولوژیکی» قابل توضیح است. این مفهوم در حال حاضر فلسفه کشاورزی جایگزین را تشکیل می ‏دهد. اصل دوم نیز از سال 1987 شروع شد و اینکه کشاورزی پایدار را در مقیاس جهانی در بر دارد. در این ‏اصل اثرات متقابل کشاورزی با جامعه مطرح است‏‎.‎
در اوایل قرن بیستم کشاورزی در ایالات متحده آمریکا در مراحل صنعتی شدن خود بود.در آن زمان کشاورزی ‏ایالات متحده در اوج توسعه بود. در ابتدای دهه 1930 تعداد مزارع به حداکثر خود یعنی 8/6 میلیون رسید. ‏مکانیزاسیون به سرعت گسترش یافت و سطح زیر کشت توسعه یافت و کشاورزی با صنعت به رقابت پرداخت و ‏تکنولوژی به سرعت گسترش یافت‎.‎
در شروع قرن بیستم مفاهیم کلی گرایی در مقابل فرد گرایی شکل گرفت. ظهور افکار کلی گرایی که در آن به ‏سیستمهای طبیعی به عنوان یک الگو می نگرد و بر نقش کشاورز در توسعه سیستمها متکی است ، منجر به ‏توسعه مفاهیمی شد که امروزه کشاورزی جایگزین می نامند. در طی دهه 1900 کشاورزی جایگزین به موازات ‏کشاورزی صنعتی شکل گرفت. اولین حرکت سازمان یافته کشاورزان ، جنبش کشاورزی بیودینامیکی بود که از ‏سخنرانیهای «رودلف استینر» بنیان گذار علم شناسایی طبیعت انسانی در سال 1924 شروع شد. اصول ‏کشاورزی بیودینامیک روشهای مناسب زراعت و باغبانی را شامل می شود و تنوع،چرخۀ مجدد مواد ،اجتناب از ‏مصرف مواد شیمیایی،عدم تمرکز تولید و توزیع و غیره را در بردارد.از دهۀ 1920کشاورزان بیودینامیک این ‏اصول را توسعه دادند و روشهای مناسب سنتی را مجدداً معرفی کردند‏‎