خصوصیات یک جیره مطلوب وپایدار برای گوساله‏


دسته بندی: تعذیه و پرورش دام
خصوصیات یک جیره مطلوب وپایدار برای گوساله‏

اهمیت تخمیر شکمبه ای برای شیردهی تاکید شده است ، هضم توانمند الیاف در شکمبه لازم و نیز مقدار الیاف کافی برای ‏سلامتی شکمبه ضروری می باشد . اما تأمین انرژی قابل دسترس مورد نیاز شیردهی اهمیتی برابر با آن دارد‎ .‎
جیره های متعادل جهت تخمیر پایدار‏
اهمیت تخمیر شکمبه ای برای شیردهی تاکید شده است ، هضم توانمند الیاف در شکمبه لازم و نیز مقدار الیاف کافی برای ‏سلامتی شکمبه ضروری می باشد . اما تأمین انرژی قابل دسترس مورد نیاز شیردهی اهمیتی برابر با آن دارد‎ .‎
در اوایل یا اوج شیردهی با متعادل کردن مصرف انرژی معمولاً‏‎ NSC ‎زیادی در جیره ها گنجانده می شود ، بنابراین ‏سطح الیاف کاهش می یابد . ارتباط الیاف و‎ NSC ‎پیچیده و دینامیکی است . کربوهیدرات های غیر ساختمانی روی‎ pH ‎شکمبه و فرآورده نهایی تخمیر اثر متضادی با الیاف دارند . بنابراین تعادل این دو جزء برای رسیدن به تخمیر پایدار ‏شکمبه ضروری است‎ .‎
چربی شیر تصحیح شده عموماً برای جیره های بر پایه جو کاهش دارد . وقتی که این نسبت به 1:1 تجاوز کند ، درصد ‏چربی شیر تصحیح شده عموماً برای جیره های بر پایه جو و ذرت کمتر تحت تأثیر قرار می گیرد‎ .‎
جیره گاوهای شیری غالباً شامل فرآورده های فرعی مواد خوراکی است که دارای الیاف متوسط ، ظرفیت قابلیت هضم و‏‎ ‎NDF ‎بالا هستند و قابل مقایسه با منابع رایج مثل سیلاژ ذرت و یونجه می باشند‎ .‎
قابلیت هضم شکمبه ای‏‎ NDF ‎علوفه های مختلف و فرآورده های فرعی محصولات کشاورزی
گنجاندن اجزایی همانند سبوس ،سویا و تفاله چغندر قند برای تأمین الیاف در جیره ، کربوهیدرات های قابل هضم را نیز ‏افزایش می دهد ، به ویژه وقتی که این اجزاء جایگزین علوفه های با کیفیت ضعیف شوند . شاید بهترین مثال از نتایج به ‏دست آمده با اجزایی همانند تفاله چغندر قند و سبوس سویا که از لحاظ‎ NDF ‎غنی هستند باشد ، این مواد در شکمبه با ‏بازده خوب مورد استقاده قرار می گیرند . تفاله چغندر قند از لحاظ منبع انرژی برای تخمیر شکمبه ای و برای تقویت ‏شیردهی ، قابل مقایسه با جو می باشد تحقیقات نشان می دهد که جایگزینی 25 درصد سبوس سویا به عنوان منبع الیاف ‏مؤثر و نیز 20 درصد علوفه درشت خرد شده ( وقتی که دسترسی به علوفه با کیفیت خوب محدود است ) می توان‎ NDF ‎تأمین شده از علوفه را به کمتر از 45 درصد برساند‏‎ .‎
جیره ها باید طوری متعادل شوند که بیشترین تخمیر شکمبه ای کربوهیدرات ، انرژی دریافتی و تولید پروتئین میکروبی ‏به دست آید‎ .‎
همراه با هضم کربو هیدرات ، پروتئین میکروبی نیز ساخته می شود و باید جیره شامل منابع متنوعی از اجزایی که قابلیت ‏هضم سریع تا متوسط دارند متعادل گردد تا بطور پیوسته و پایدار ، فرآورده های نهائی برای جذب فراهم گردیده و نیاز ‏انرژی و پروتئین برای شیردهی به طور اقتصادی تأمین شود . عواملی که باید در متعادل کردن اجزای کربوهیدرات ‏جیره در نظر گرفته شود شامل : ذرات درشت علوفه ، مقدار علوفه ، منبع الیاف ، تعداد دفعات خوراک دادن در روز ، ‏مدیریت خوراک دادن ( کل جیره مخلوط یا روش خوراک دادن اجزای جداگانه ) و استفاده از بافر می باشند‎ .‎
اثرات‎ pH ‎شکمبه
PH ‎مایعات بدن برای حفظ شرایط سلامتی و شیمیایی گاو بسیار مهم است . در شکمبه ، ‏PH ‎می تواند از 8/6-5/5 با یک ‏سطح مطلوب 3/6-6‏‎ ( pH ‎خنثی برابر 7 است ) متغیر باشد . به شکل یک مطلب کلی می توان گفت که رشد مطلوب ‏باکتریهای هضم کننده فیبر در 8/6-6‏‎ = PH ‎و باکتریهای هضم کننده نشاسته در 6-5/5‏‎ = pH ‎صورت می گیرد . ‏بنابراین‎ pH ‎شکمبه را در یک حد نزدیک به 6 باید حفظ نمود تا شرایط برای رشد جمعیت میکروبی که باعث تولید مطلوب ‏و نسبت مناسب هر کدام از اسیدهای چرب فرار می شود فراهم گردد . عواملی که اثر روی‎ PH ‎شکمبه دارند در ذیل ‏بحث شده است‎ :‎
ـ بهتر است غذا به شکل‏‎ ( TMR : Totol Mixed Rotion ) ‎به دام داده شود زیرا باعث پایداری‎ PH ‎شکمبه ، تأمین‎ ‎RDP ‎و کربوهیدرات قابل تخمیر در یک زمان ، افزایش مصرف خوراک و به حداقل رساندن انتخاب غذا می گردند . ‏چنانچه کنسانتره جداگانه تغذیه می شود مصرف آن را به‎ kg ‎‏3‏‎ ‎در هر وعده غذایی محدود کنید و از غذاهایی که حاوی ‏نشاسته بالایی هستند دوری کنید و تغذیه دانه های نرم فرآیند شده را به حداقل برسانید‎ .‎
ـ تغذیه بیشتر سیلاژ ذرت ، اندازه ذرات بخش علوفه جیره را کاهش داده و کربو هیدرات قابل تخمیر را افزایش می دهد ‏و باعث کاهش‎ PH ‎شکمبه ( اسیدوز ) و افزایش رطوبت جیره می گردد‎ .‎
‏1‏‎ ‎ـ نسبت علوفه به کنسانتره
جیره های با علوفه بالا ، ‏PH ‎را بالای 6 خواهند برد و باعث تحریک بیشتر بزاق می شوند ، بزاق حاوی بیکربنات بوده ‏که از بافرهای شکمبه تولید و استات را افزایش می دهد . کربوهیدراتهای اصلی در علوفه ( سلولز و همی سلولز ) باندازه ‏کربوهیدراتهای موجود در کنسانتره ( نشاسته و قندها ) توسط میکروبهای شکمبه تخمیر نمی شوند‎ . PH ‎بالای شکمبه ‏تولید استات را مطلوب نموده و باعث نسبت بالای‎ A : P ‎شده ( بالای 3 ) و درصد چربی شیر را بالاتر می برد ، تغذیه ‏کنسانتره به مقدار زیاد تولید پروپیونات را افزایش داده و سبب کاهش‎ PH ‎شکمبه خواهد شد . تحت این شرایط مصرف ‏خوراک پایین می آید و در نهایت منجر به کاهش چربی شیر می گردد ( گرچه درصد پروتئین شیر افزایش می یابد ولی ‏درصد چربی کاهش می یابد‎ . )‎
‏2‏‎ ‎ـ شکل فیزیکی مواد خوراکی
خرد کردن ، پلت کردن ، قطعه قطعه کردن یا مخلوط کردن زیاد در مخلوط کنها ، اندازه ذرت غذایی را تغییر می دهد . ‏اگر اندازه ذرات خیلی کوچک باشد علوفه در شکمبه باقی نمانده هضم فیبر کاهش می یابد و‎ PH ‎شکمبه پایین می آید . با ‏کاهش زمان نشخوار تولید بزاق نیز کاهش می یابد . گاوها بیشتر از 8 ساعت را در روز صرف جویدن می کنند . در ‏هنگام استراحت ، 60% گاوها باید مشغول نشخوار باشند، اگر کنسانتره خیلی نرم شود ، نشاسته بیشتری در دسترس ‏تخمیر میکروبی قرار می گیرد . در این صورت‎ PH ‎شکمبه کاهش و تولید پروپیونات و لاکتات افزایش می یابد که در ‏نتیجه باعث کاهش درصد چربی شیر، افزایش درصد پروتئین شیر و کاهش تولید شیر می گردد‎ .‎
ورقه ورقه کردن و بخار دادن ، پلت کردن یا خرد کردن دانه غلات باعث شکستن گرانولهای نشاسته شده و قابلیت ‏دسترسی شان در شکمبه را افزایش و موجب تحریک رشد میکروبها می گردد ولی خطر ابتلا به اسیدوز را افزایش می ‏دهد‎ .‎
ـ اندازه بخش علوفه باید قطعات 5/3 –5/1 سانتی متری باشد و مواد سیلویی 2 سانتی مترباشد که 20درصد از مواد ‏سیلویی باید اندازه ذرات بخش علوفه‌ای را ( 5/3-5/1 سانتیمتر ) داشته باشند‎ .‎
‏3‏‎ ‎ـ میزان رطوبت جیره
غذاهای مرطوب کاهش‏‎ PH ‎شکمبه را بدنبال دارند ، به علت اینکه بزاق کمتری برای خیس نمودن غذا برای بلع نیاز ‏است . همچنین اگر رطوبت کل جیره بالاتر از 50 درصد باشد ، مصرف ماده خشک کاهش می یابد‏‎ .‎
جذب مواد مغذی و قابلیت استفاده آن در نشخوار کنندگان‏‎:‎
اسیدهای چرب فرار به مقدار فراوانی از طریق تخمیر شکمبه ای تولید می شوند که اهمیت شایان توجه در تأمین انرژی ‏دارند ، بطوریکه بیش از 70% انرژی مورد نیاز حیوانات نشخوار کننده از این طریق تأمین می شود . تقریباً تمام ‏اسیدهای استیک ، پروپیونیک و بوتیریک که در شکمبه تشکیل می شوند از طریق بافت اپیتلیوم شکمبه جذب می شوند و به ‏وسیله سیاهرگهای شکمبه ای به سیاهرگ باب کبدی و سپس به کبد انتقال می یابند‎ .‎
جذب ( انتقال ) مداوم اسیدهای چرب فرار از شکمبه نه تنها برای کاهش تراکم آن ، بلکه برای جلوگیری از افزایش ‏اسیدیته شکمبه ( اسیدوز ) و افت‎ PH ‎شکمبه مهم می باشد . شکمبه لایه ای از بافت پوششی سنگ فرشی طبقه بندی شده ‏شبیه به پوست می باشد که برای حداکثر راندمان جذب ، مناسب نیست ، معهذا این بافت پوششی سنگ فرشی دارای ‏ساختمانی است که شبیه به بافت پوششی استوانه ای در روده کوچک است و همانند آن عمل می کند و جذب مناسبی از ‏اسیدهای چرب فرار همانند اسید لاکتیک ، الکترولیت ها و آب انجام می دهد . تراکم اسیدهای چرب فرار شکمبه بر روی ‏طول و اندازه بافت پوششی اثر گذاشته بطوریکه این موضوع در عمل بسیار قابل توجه است . حیواناتی که تحت برنامه ‏تغذیه‌ای با جیره های متراکم قرار گرفته اند با تولید بالای اسیدهای چرب فرار ،داشتن پرزهای فراوان و بلند سطح جذب ‏در آنها افزایش یافته است ، در حقیقت حیواناتی که تحت برنامه محرومیت غذایی قرار داشته اند دارای پرزهای ضخیم و ‏کوچک که برای رشد پرزشان و همچنین ظرفیت جذب نیازمند به زمان کافی و جیره با کیفیت عالی می باشند به نظر می ‏رسد تمام اسیدهای چرب فرار به وسیله مکانیسم مشابه ای مانند انتشار از طریق بافت پوششی و جذب از طریق شیب با ‏غلظت پایین صورت می پذیرد . بنابراین اسیدهای چرب فرار متفاوت ، تحت درجات مختلف متابولیسم از طریق بافت ‏پوششی شکمبه عبور می کنند . استات و پروپیونات در هنگام عبور از بافت پوششی شکمبه تغییرات زیادی نمی کنند . اما ‏تمام اسید بوتیریک در هنگام عبور از بافت پوششی شکمبه به یک نوع ترکیب کتونی‏‎ ( Ketone ) ‎بنام هیدروکسی بوتیریک ‏اسید ، تبدیل می شود‎ .‎
چربی زیاد درجیره باقابلیت هضم قیبرخام تداخل ایجادکرده ودرنتیجه میزان جربی شیرکم می شود‎ . ‎
کل جیره غذایی باید حاوی 30 تا 40 درصد نشاسته باشد‏‎ .‎
میزان‎ PH ‎مدفوع نبایدکمتراز 6 باشد ، زیرا‏‎ PH ‎پایین (اسیدی) بدین معنی است که نشاسته زیادی ازشکمبه عبورکرده ‏ودرروده باریک تخمیرشده است . (یعنی میزان نشاسته بالاتراز 40 درصدبوده است‏‎ )‎
فاصله آب تمیزتاآبشخورنبایدبیشتراز 15 مترباشد . گاودرازای هر یک کیلوگرم شیر باید 10 لیترآب تمیزوعاری ازهرنوع ‏میکروبی استفاده کند‎ .‎
گاوشیری بایدبطورمیانگین برای تأمین کلر موردنیازبدن روزانه 30 گرم نمک استفاده کند . حال میزان مصرف به این ‏طریق است که : بازای هر5/0 کیلوگرم شیرتولیدی باید 1 گرم نمک استفاده کند‏‎ .‎
درگاوهایی که به تنش گرمایی مبتلا شده اند ، عناصرروبه روبایددرجیره غذایی روزانه افزایش یابند‎ : ‎
سدیم : % 5/0 پتاسیم : % 5/1 منزیم : % 35/0‏
مصرف نمکهای آنیونی ( کلریدآمونیوم - سولفات آمونیوم - سولفات منزیم ) باعث کاهش‎ PH ‎خون وادرار می شوندواین ‏موضوع باعث کاهش بروزتب شیر دربعداززایمان می شود . همچنین ازاسیدوزجلوگیری می کند