خصوصیات یک جیره مطلوب وپایدار برای گوساله
دسته بندی: تعذیه و پرورش دام
اهمیت تخمیر شکمبه ای برای شیردهی تاکید شده است ، هضم توانمند الیاف در
شکمبه لازم و نیز مقدار الیاف کافی برای سلامتی شکمبه ضروری می باشد . اما
تأمین انرژی قابل دسترس مورد نیاز شیردهی اهمیتی برابر با آن دارد .
جیره های متعادل جهت تخمیر پایدار
اهمیت تخمیر شکمبه ای برای شیردهی تاکید شده است ، هضم توانمند الیاف در شکمبه لازم و نیز مقدار الیاف کافی برای سلامتی شکمبه ضروری می باشد . اما تأمین انرژی قابل دسترس مورد نیاز شیردهی اهمیتی برابر با آن دارد .
در اوایل یا اوج شیردهی با متعادل کردن مصرف انرژی معمولاً NSC زیادی در جیره ها گنجانده می شود ، بنابراین سطح الیاف کاهش می یابد . ارتباط الیاف و NSC پیچیده و دینامیکی است . کربوهیدرات های غیر ساختمانی روی pH شکمبه و فرآورده نهایی تخمیر اثر متضادی با الیاف دارند . بنابراین تعادل این دو جزء برای رسیدن به تخمیر پایدار شکمبه ضروری است .
چربی شیر تصحیح شده عموماً برای جیره های بر پایه جو کاهش دارد . وقتی که این نسبت به 1:1 تجاوز کند ، درصد چربی شیر تصحیح شده عموماً برای جیره های بر پایه جو و ذرت کمتر تحت تأثیر قرار می گیرد .
جیره گاوهای شیری غالباً شامل فرآورده های فرعی مواد خوراکی است که دارای الیاف متوسط ، ظرفیت قابلیت هضم و NDF بالا هستند و قابل مقایسه با منابع رایج مثل سیلاژ ذرت و یونجه می باشند .
قابلیت هضم شکمبه ای NDF علوفه های مختلف و فرآورده های فرعی محصولات کشاورزی
گنجاندن اجزایی همانند سبوس ،سویا و تفاله چغندر قند برای تأمین الیاف در جیره ، کربوهیدرات های قابل هضم را نیز افزایش می دهد ، به ویژه وقتی که این اجزاء جایگزین علوفه های با کیفیت ضعیف شوند . شاید بهترین مثال از نتایج به دست آمده با اجزایی همانند تفاله چغندر قند و سبوس سویا که از لحاظ NDF غنی هستند باشد ، این مواد در شکمبه با بازده خوب مورد استقاده قرار می گیرند . تفاله چغندر قند از لحاظ منبع انرژی برای تخمیر شکمبه ای و برای تقویت شیردهی ، قابل مقایسه با جو می باشد تحقیقات نشان می دهد که جایگزینی 25 درصد سبوس سویا به عنوان منبع الیاف مؤثر و نیز 20 درصد علوفه درشت خرد شده ( وقتی که دسترسی به علوفه با کیفیت خوب محدود است ) می توان NDF تأمین شده از علوفه را به کمتر از 45 درصد برساند .
جیره ها باید طوری متعادل شوند که بیشترین تخمیر شکمبه ای کربوهیدرات ، انرژی دریافتی و تولید پروتئین میکروبی به دست آید .
همراه با هضم کربو هیدرات ، پروتئین میکروبی نیز ساخته می شود و باید جیره شامل منابع متنوعی از اجزایی که قابلیت هضم سریع تا متوسط دارند متعادل گردد تا بطور پیوسته و پایدار ، فرآورده های نهائی برای جذب فراهم گردیده و نیاز انرژی و پروتئین برای شیردهی به طور اقتصادی تأمین شود . عواملی که باید در متعادل کردن اجزای کربوهیدرات جیره در نظر گرفته شود شامل : ذرات درشت علوفه ، مقدار علوفه ، منبع الیاف ، تعداد دفعات خوراک دادن در روز ، مدیریت خوراک دادن ( کل جیره مخلوط یا روش خوراک دادن اجزای جداگانه ) و استفاده از بافر می باشند .
اثرات pH شکمبه
PH مایعات بدن برای حفظ شرایط سلامتی و شیمیایی گاو بسیار مهم است . در شکمبه ، PH می تواند از 8/6-5/5 با یک سطح مطلوب 3/6-6 ( pH خنثی برابر 7 است ) متغیر باشد . به شکل یک مطلب کلی می توان گفت که رشد مطلوب باکتریهای هضم کننده فیبر در 8/6-6 = PH و باکتریهای هضم کننده نشاسته در 6-5/5 = pH صورت می گیرد . بنابراین pH شکمبه را در یک حد نزدیک به 6 باید حفظ نمود تا شرایط برای رشد جمعیت میکروبی که باعث تولید مطلوب و نسبت مناسب هر کدام از اسیدهای چرب فرار می شود فراهم گردد . عواملی که اثر روی PH شکمبه دارند در ذیل بحث شده است :
ـ بهتر است غذا به شکل ( TMR : Totol Mixed Rotion ) به دام داده شود زیرا باعث پایداری PH شکمبه ، تأمین RDP و کربوهیدرات قابل تخمیر در یک زمان ، افزایش مصرف خوراک و به حداقل رساندن انتخاب غذا می گردند . چنانچه کنسانتره جداگانه تغذیه می شود مصرف آن را به kg 3 در هر وعده غذایی محدود کنید و از غذاهایی که حاوی نشاسته بالایی هستند دوری کنید و تغذیه دانه های نرم فرآیند شده را به حداقل برسانید .
ـ تغذیه بیشتر سیلاژ ذرت ، اندازه ذرات بخش علوفه جیره را کاهش داده و کربو هیدرات قابل تخمیر را افزایش می دهد و باعث کاهش PH شکمبه ( اسیدوز ) و افزایش رطوبت جیره می گردد .
1 ـ نسبت علوفه به کنسانتره
جیره های با علوفه بالا ، PH را بالای 6 خواهند برد و باعث تحریک بیشتر بزاق می شوند ، بزاق حاوی بیکربنات بوده که از بافرهای شکمبه تولید و استات را افزایش می دهد . کربوهیدراتهای اصلی در علوفه ( سلولز و همی سلولز ) باندازه کربوهیدراتهای موجود در کنسانتره ( نشاسته و قندها ) توسط میکروبهای شکمبه تخمیر نمی شوند . PH بالای شکمبه تولید استات را مطلوب نموده و باعث نسبت بالای A : P شده ( بالای 3 ) و درصد چربی شیر را بالاتر می برد ، تغذیه کنسانتره به مقدار زیاد تولید پروپیونات را افزایش داده و سبب کاهش PH شکمبه خواهد شد . تحت این شرایط مصرف خوراک پایین می آید و در نهایت منجر به کاهش چربی شیر می گردد ( گرچه درصد پروتئین شیر افزایش می یابد ولی درصد چربی کاهش می یابد . )
2 ـ شکل فیزیکی مواد خوراکی
خرد کردن ، پلت کردن ، قطعه قطعه کردن یا مخلوط کردن زیاد در مخلوط کنها ، اندازه ذرت غذایی را تغییر می دهد . اگر اندازه ذرات خیلی کوچک باشد علوفه در شکمبه باقی نمانده هضم فیبر کاهش می یابد و PH شکمبه پایین می آید . با کاهش زمان نشخوار تولید بزاق نیز کاهش می یابد . گاوها بیشتر از 8 ساعت را در روز صرف جویدن می کنند . در هنگام استراحت ، 60% گاوها باید مشغول نشخوار باشند، اگر کنسانتره خیلی نرم شود ، نشاسته بیشتری در دسترس تخمیر میکروبی قرار می گیرد . در این صورت PH شکمبه کاهش و تولید پروپیونات و لاکتات افزایش می یابد که در نتیجه باعث کاهش درصد چربی شیر، افزایش درصد پروتئین شیر و کاهش تولید شیر می گردد .
ورقه ورقه کردن و بخار دادن ، پلت کردن یا خرد کردن دانه غلات باعث شکستن گرانولهای نشاسته شده و قابلیت دسترسی شان در شکمبه را افزایش و موجب تحریک رشد میکروبها می گردد ولی خطر ابتلا به اسیدوز را افزایش می دهد .
ـ اندازه بخش علوفه باید قطعات 5/3 –5/1 سانتی متری باشد و مواد سیلویی 2 سانتی مترباشد که 20درصد از مواد سیلویی باید اندازه ذرات بخش علوفهای را ( 5/3-5/1 سانتیمتر ) داشته باشند .
3 ـ میزان رطوبت جیره
غذاهای مرطوب کاهش PH شکمبه را بدنبال دارند ، به علت اینکه بزاق کمتری برای خیس نمودن غذا برای بلع نیاز است . همچنین اگر رطوبت کل جیره بالاتر از 50 درصد باشد ، مصرف ماده خشک کاهش می یابد .
جذب مواد مغذی و قابلیت استفاده آن در نشخوار کنندگان:
اسیدهای چرب فرار به مقدار فراوانی از طریق تخمیر شکمبه ای تولید می شوند که اهمیت شایان توجه در تأمین انرژی دارند ، بطوریکه بیش از 70% انرژی مورد نیاز حیوانات نشخوار کننده از این طریق تأمین می شود . تقریباً تمام اسیدهای استیک ، پروپیونیک و بوتیریک که در شکمبه تشکیل می شوند از طریق بافت اپیتلیوم شکمبه جذب می شوند و به وسیله سیاهرگهای شکمبه ای به سیاهرگ باب کبدی و سپس به کبد انتقال می یابند .
جذب ( انتقال ) مداوم اسیدهای چرب فرار از شکمبه نه تنها برای کاهش تراکم آن ، بلکه برای جلوگیری از افزایش اسیدیته شکمبه ( اسیدوز ) و افت PH شکمبه مهم می باشد . شکمبه لایه ای از بافت پوششی سنگ فرشی طبقه بندی شده شبیه به پوست می باشد که برای حداکثر راندمان جذب ، مناسب نیست ، معهذا این بافت پوششی سنگ فرشی دارای ساختمانی است که شبیه به بافت پوششی استوانه ای در روده کوچک است و همانند آن عمل می کند و جذب مناسبی از اسیدهای چرب فرار همانند اسید لاکتیک ، الکترولیت ها و آب انجام می دهد . تراکم اسیدهای چرب فرار شکمبه بر روی طول و اندازه بافت پوششی اثر گذاشته بطوریکه این موضوع در عمل بسیار قابل توجه است . حیواناتی که تحت برنامه تغذیهای با جیره های متراکم قرار گرفته اند با تولید بالای اسیدهای چرب فرار ،داشتن پرزهای فراوان و بلند سطح جذب در آنها افزایش یافته است ، در حقیقت حیواناتی که تحت برنامه محرومیت غذایی قرار داشته اند دارای پرزهای ضخیم و کوچک که برای رشد پرزشان و همچنین ظرفیت جذب نیازمند به زمان کافی و جیره با کیفیت عالی می باشند به نظر می رسد تمام اسیدهای چرب فرار به وسیله مکانیسم مشابه ای مانند انتشار از طریق بافت پوششی و جذب از طریق شیب با غلظت پایین صورت می پذیرد . بنابراین اسیدهای چرب فرار متفاوت ، تحت درجات مختلف متابولیسم از طریق بافت پوششی شکمبه عبور می کنند . استات و پروپیونات در هنگام عبور از بافت پوششی شکمبه تغییرات زیادی نمی کنند . اما تمام اسید بوتیریک در هنگام عبور از بافت پوششی شکمبه به یک نوع ترکیب کتونی ( Ketone ) بنام هیدروکسی بوتیریک اسید ، تبدیل می شود .
چربی زیاد درجیره باقابلیت هضم قیبرخام تداخل ایجادکرده ودرنتیجه میزان جربی شیرکم می شود .
کل جیره غذایی باید حاوی 30 تا 40 درصد نشاسته باشد .
میزان PH مدفوع نبایدکمتراز 6 باشد ، زیرا PH پایین (اسیدی) بدین معنی است که نشاسته زیادی ازشکمبه عبورکرده ودرروده باریک تخمیرشده است . (یعنی میزان نشاسته بالاتراز 40 درصدبوده است )
فاصله آب تمیزتاآبشخورنبایدبیشتراز 15 مترباشد . گاودرازای هر یک کیلوگرم شیر باید 10 لیترآب تمیزوعاری ازهرنوع میکروبی استفاده کند .
گاوشیری بایدبطورمیانگین برای تأمین کلر موردنیازبدن روزانه 30 گرم نمک استفاده کند . حال میزان مصرف به این طریق است که : بازای هر5/0 کیلوگرم شیرتولیدی باید 1 گرم نمک استفاده کند .
درگاوهایی که به تنش گرمایی مبتلا شده اند ، عناصرروبه روبایددرجیره غذایی روزانه افزایش یابند :
سدیم : % 5/0 پتاسیم : % 5/1 منزیم : % 35/0
مصرف نمکهای آنیونی ( کلریدآمونیوم - سولفات آمونیوم - سولفات منزیم ) باعث کاهش PH خون وادرار می شوندواین موضوع باعث کاهش بروزتب شیر دربعداززایمان می شود . همچنین ازاسیدوزجلوگیری می کند
جیره های متعادل جهت تخمیر پایدار
اهمیت تخمیر شکمبه ای برای شیردهی تاکید شده است ، هضم توانمند الیاف در شکمبه لازم و نیز مقدار الیاف کافی برای سلامتی شکمبه ضروری می باشد . اما تأمین انرژی قابل دسترس مورد نیاز شیردهی اهمیتی برابر با آن دارد .
در اوایل یا اوج شیردهی با متعادل کردن مصرف انرژی معمولاً NSC زیادی در جیره ها گنجانده می شود ، بنابراین سطح الیاف کاهش می یابد . ارتباط الیاف و NSC پیچیده و دینامیکی است . کربوهیدرات های غیر ساختمانی روی pH شکمبه و فرآورده نهایی تخمیر اثر متضادی با الیاف دارند . بنابراین تعادل این دو جزء برای رسیدن به تخمیر پایدار شکمبه ضروری است .
چربی شیر تصحیح شده عموماً برای جیره های بر پایه جو کاهش دارد . وقتی که این نسبت به 1:1 تجاوز کند ، درصد چربی شیر تصحیح شده عموماً برای جیره های بر پایه جو و ذرت کمتر تحت تأثیر قرار می گیرد .
جیره گاوهای شیری غالباً شامل فرآورده های فرعی مواد خوراکی است که دارای الیاف متوسط ، ظرفیت قابلیت هضم و NDF بالا هستند و قابل مقایسه با منابع رایج مثل سیلاژ ذرت و یونجه می باشند .
قابلیت هضم شکمبه ای NDF علوفه های مختلف و فرآورده های فرعی محصولات کشاورزی
گنجاندن اجزایی همانند سبوس ،سویا و تفاله چغندر قند برای تأمین الیاف در جیره ، کربوهیدرات های قابل هضم را نیز افزایش می دهد ، به ویژه وقتی که این اجزاء جایگزین علوفه های با کیفیت ضعیف شوند . شاید بهترین مثال از نتایج به دست آمده با اجزایی همانند تفاله چغندر قند و سبوس سویا که از لحاظ NDF غنی هستند باشد ، این مواد در شکمبه با بازده خوب مورد استقاده قرار می گیرند . تفاله چغندر قند از لحاظ منبع انرژی برای تخمیر شکمبه ای و برای تقویت شیردهی ، قابل مقایسه با جو می باشد تحقیقات نشان می دهد که جایگزینی 25 درصد سبوس سویا به عنوان منبع الیاف مؤثر و نیز 20 درصد علوفه درشت خرد شده ( وقتی که دسترسی به علوفه با کیفیت خوب محدود است ) می توان NDF تأمین شده از علوفه را به کمتر از 45 درصد برساند .
جیره ها باید طوری متعادل شوند که بیشترین تخمیر شکمبه ای کربوهیدرات ، انرژی دریافتی و تولید پروتئین میکروبی به دست آید .
همراه با هضم کربو هیدرات ، پروتئین میکروبی نیز ساخته می شود و باید جیره شامل منابع متنوعی از اجزایی که قابلیت هضم سریع تا متوسط دارند متعادل گردد تا بطور پیوسته و پایدار ، فرآورده های نهائی برای جذب فراهم گردیده و نیاز انرژی و پروتئین برای شیردهی به طور اقتصادی تأمین شود . عواملی که باید در متعادل کردن اجزای کربوهیدرات جیره در نظر گرفته شود شامل : ذرات درشت علوفه ، مقدار علوفه ، منبع الیاف ، تعداد دفعات خوراک دادن در روز ، مدیریت خوراک دادن ( کل جیره مخلوط یا روش خوراک دادن اجزای جداگانه ) و استفاده از بافر می باشند .
اثرات pH شکمبه
PH مایعات بدن برای حفظ شرایط سلامتی و شیمیایی گاو بسیار مهم است . در شکمبه ، PH می تواند از 8/6-5/5 با یک سطح مطلوب 3/6-6 ( pH خنثی برابر 7 است ) متغیر باشد . به شکل یک مطلب کلی می توان گفت که رشد مطلوب باکتریهای هضم کننده فیبر در 8/6-6 = PH و باکتریهای هضم کننده نشاسته در 6-5/5 = pH صورت می گیرد . بنابراین pH شکمبه را در یک حد نزدیک به 6 باید حفظ نمود تا شرایط برای رشد جمعیت میکروبی که باعث تولید مطلوب و نسبت مناسب هر کدام از اسیدهای چرب فرار می شود فراهم گردد . عواملی که اثر روی PH شکمبه دارند در ذیل بحث شده است :
ـ بهتر است غذا به شکل ( TMR : Totol Mixed Rotion ) به دام داده شود زیرا باعث پایداری PH شکمبه ، تأمین RDP و کربوهیدرات قابل تخمیر در یک زمان ، افزایش مصرف خوراک و به حداقل رساندن انتخاب غذا می گردند . چنانچه کنسانتره جداگانه تغذیه می شود مصرف آن را به kg 3 در هر وعده غذایی محدود کنید و از غذاهایی که حاوی نشاسته بالایی هستند دوری کنید و تغذیه دانه های نرم فرآیند شده را به حداقل برسانید .
ـ تغذیه بیشتر سیلاژ ذرت ، اندازه ذرات بخش علوفه جیره را کاهش داده و کربو هیدرات قابل تخمیر را افزایش می دهد و باعث کاهش PH شکمبه ( اسیدوز ) و افزایش رطوبت جیره می گردد .
1 ـ نسبت علوفه به کنسانتره
جیره های با علوفه بالا ، PH را بالای 6 خواهند برد و باعث تحریک بیشتر بزاق می شوند ، بزاق حاوی بیکربنات بوده که از بافرهای شکمبه تولید و استات را افزایش می دهد . کربوهیدراتهای اصلی در علوفه ( سلولز و همی سلولز ) باندازه کربوهیدراتهای موجود در کنسانتره ( نشاسته و قندها ) توسط میکروبهای شکمبه تخمیر نمی شوند . PH بالای شکمبه تولید استات را مطلوب نموده و باعث نسبت بالای A : P شده ( بالای 3 ) و درصد چربی شیر را بالاتر می برد ، تغذیه کنسانتره به مقدار زیاد تولید پروپیونات را افزایش داده و سبب کاهش PH شکمبه خواهد شد . تحت این شرایط مصرف خوراک پایین می آید و در نهایت منجر به کاهش چربی شیر می گردد ( گرچه درصد پروتئین شیر افزایش می یابد ولی درصد چربی کاهش می یابد . )
2 ـ شکل فیزیکی مواد خوراکی
خرد کردن ، پلت کردن ، قطعه قطعه کردن یا مخلوط کردن زیاد در مخلوط کنها ، اندازه ذرت غذایی را تغییر می دهد . اگر اندازه ذرات خیلی کوچک باشد علوفه در شکمبه باقی نمانده هضم فیبر کاهش می یابد و PH شکمبه پایین می آید . با کاهش زمان نشخوار تولید بزاق نیز کاهش می یابد . گاوها بیشتر از 8 ساعت را در روز صرف جویدن می کنند . در هنگام استراحت ، 60% گاوها باید مشغول نشخوار باشند، اگر کنسانتره خیلی نرم شود ، نشاسته بیشتری در دسترس تخمیر میکروبی قرار می گیرد . در این صورت PH شکمبه کاهش و تولید پروپیونات و لاکتات افزایش می یابد که در نتیجه باعث کاهش درصد چربی شیر، افزایش درصد پروتئین شیر و کاهش تولید شیر می گردد .
ورقه ورقه کردن و بخار دادن ، پلت کردن یا خرد کردن دانه غلات باعث شکستن گرانولهای نشاسته شده و قابلیت دسترسی شان در شکمبه را افزایش و موجب تحریک رشد میکروبها می گردد ولی خطر ابتلا به اسیدوز را افزایش می دهد .
ـ اندازه بخش علوفه باید قطعات 5/3 –5/1 سانتی متری باشد و مواد سیلویی 2 سانتی مترباشد که 20درصد از مواد سیلویی باید اندازه ذرات بخش علوفهای را ( 5/3-5/1 سانتیمتر ) داشته باشند .
3 ـ میزان رطوبت جیره
غذاهای مرطوب کاهش PH شکمبه را بدنبال دارند ، به علت اینکه بزاق کمتری برای خیس نمودن غذا برای بلع نیاز است . همچنین اگر رطوبت کل جیره بالاتر از 50 درصد باشد ، مصرف ماده خشک کاهش می یابد .
جذب مواد مغذی و قابلیت استفاده آن در نشخوار کنندگان:
اسیدهای چرب فرار به مقدار فراوانی از طریق تخمیر شکمبه ای تولید می شوند که اهمیت شایان توجه در تأمین انرژی دارند ، بطوریکه بیش از 70% انرژی مورد نیاز حیوانات نشخوار کننده از این طریق تأمین می شود . تقریباً تمام اسیدهای استیک ، پروپیونیک و بوتیریک که در شکمبه تشکیل می شوند از طریق بافت اپیتلیوم شکمبه جذب می شوند و به وسیله سیاهرگهای شکمبه ای به سیاهرگ باب کبدی و سپس به کبد انتقال می یابند .
جذب ( انتقال ) مداوم اسیدهای چرب فرار از شکمبه نه تنها برای کاهش تراکم آن ، بلکه برای جلوگیری از افزایش اسیدیته شکمبه ( اسیدوز ) و افت PH شکمبه مهم می باشد . شکمبه لایه ای از بافت پوششی سنگ فرشی طبقه بندی شده شبیه به پوست می باشد که برای حداکثر راندمان جذب ، مناسب نیست ، معهذا این بافت پوششی سنگ فرشی دارای ساختمانی است که شبیه به بافت پوششی استوانه ای در روده کوچک است و همانند آن عمل می کند و جذب مناسبی از اسیدهای چرب فرار همانند اسید لاکتیک ، الکترولیت ها و آب انجام می دهد . تراکم اسیدهای چرب فرار شکمبه بر روی طول و اندازه بافت پوششی اثر گذاشته بطوریکه این موضوع در عمل بسیار قابل توجه است . حیواناتی که تحت برنامه تغذیهای با جیره های متراکم قرار گرفته اند با تولید بالای اسیدهای چرب فرار ،داشتن پرزهای فراوان و بلند سطح جذب در آنها افزایش یافته است ، در حقیقت حیواناتی که تحت برنامه محرومیت غذایی قرار داشته اند دارای پرزهای ضخیم و کوچک که برای رشد پرزشان و همچنین ظرفیت جذب نیازمند به زمان کافی و جیره با کیفیت عالی می باشند به نظر می رسد تمام اسیدهای چرب فرار به وسیله مکانیسم مشابه ای مانند انتشار از طریق بافت پوششی و جذب از طریق شیب با غلظت پایین صورت می پذیرد . بنابراین اسیدهای چرب فرار متفاوت ، تحت درجات مختلف متابولیسم از طریق بافت پوششی شکمبه عبور می کنند . استات و پروپیونات در هنگام عبور از بافت پوششی شکمبه تغییرات زیادی نمی کنند . اما تمام اسید بوتیریک در هنگام عبور از بافت پوششی شکمبه به یک نوع ترکیب کتونی ( Ketone ) بنام هیدروکسی بوتیریک اسید ، تبدیل می شود .
چربی زیاد درجیره باقابلیت هضم قیبرخام تداخل ایجادکرده ودرنتیجه میزان جربی شیرکم می شود .
کل جیره غذایی باید حاوی 30 تا 40 درصد نشاسته باشد .
میزان PH مدفوع نبایدکمتراز 6 باشد ، زیرا PH پایین (اسیدی) بدین معنی است که نشاسته زیادی ازشکمبه عبورکرده ودرروده باریک تخمیرشده است . (یعنی میزان نشاسته بالاتراز 40 درصدبوده است )
فاصله آب تمیزتاآبشخورنبایدبیشتراز 15 مترباشد . گاودرازای هر یک کیلوگرم شیر باید 10 لیترآب تمیزوعاری ازهرنوع میکروبی استفاده کند .
گاوشیری بایدبطورمیانگین برای تأمین کلر موردنیازبدن روزانه 30 گرم نمک استفاده کند . حال میزان مصرف به این طریق است که : بازای هر5/0 کیلوگرم شیرتولیدی باید 1 گرم نمک استفاده کند .
درگاوهایی که به تنش گرمایی مبتلا شده اند ، عناصرروبه روبایددرجیره غذایی روزانه افزایش یابند :
سدیم : % 5/0 پتاسیم : % 5/1 منزیم : % 35/0
مصرف نمکهای آنیونی ( کلریدآمونیوم - سولفات آمونیوم - سولفات منزیم ) باعث کاهش PH خون وادرار می شوندواین موضوع باعث کاهش بروزتب شیر دربعداززایمان می شود . همچنین ازاسیدوزجلوگیری می کند
محصولات مرتبط
جدیدترین نوشته ها
پیت ماس و کاربردهای آن
دسته بندی:
تغذیه گیاه
انواع بذر خیار و نحوهی کاشت آن
دسته بندی:
زراعت
راهنمای کامل خرید علف زن
دسته بندی:
مکانیزاسیون
انواع بذر گوجه فرنگی و نحوه کاشت آن
دسته بندی:
زراعت
ادوات کشاورزی مخصوص کاشت
دسته بندی:
مکانیزاسیون
آشنایی با نحوه کاشتن انواع بذر گل
دسته بندی:
متفرقه
بهترین نوع نایلون گلخانه
دسته بندی:
گلخانه
هر آنچه که باید در مورد بذر پیاز بدانیم
دسته بندی:
زراعت
کاملترین اطلاعات در مورد کوکوپیت
دسته بندی:
باغبانی