بیکاری پنهان 70 درصدی در کشاورزی


دسته بندی: اخبار کشاورزی
بیکاری پنهان 70 درصدی در کشاورزی

‏توسعه پایدار باید با در نظر گرفتن منابع و پتانسیل‌های کشور همراه باشد و با توجه به احتمال ایجاد بحرانی به نام ‏‏\"کم آبی\" توجه به این منبع عظیم خدادادی باید در اولویت نخست مدیریت کشور قرار گیرد.‏
وزیر پیشین کشاورزی با تاکید بر ضرورت توجه به توسعه پایدار در مدیریت آینده بخش کشاورزی، می‌گوید: ‏توسعه پایدار باید با در نظر گرفتن منابع و پتانسیل‌های کشور همراه باشد و با توجه به احتمال ایجاد بحرانی به نام ‏‏\"کم آبی\" توجه به این منبع عظیم خدادادی باید در اولویت نخست مدیریت کشور قرار گیرد.‏
به گزارش خبرنگار کشاورزی ایسنا، عیسی کلانتری مسئله آب، حفظ ، تامین و تغذیه آن را از اولویت‌های مهم و ‏استراتژیکی برای کشور می‌داند که باید در همه طرح‌ها و پروژه‌های اقتصادی، عمرانی، کشاورزی و ... به آن ‏توجه شود چرا که به گفته او هنگامی که آب در سرزمینی به اتمام برسد آن سرزمین دیگر \"مرده\" است.‏
مشاور هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام که خود 13 سال از همان دوران نخست وزیری ‏میرحسین موسوی تا انتخاب وزیر کشاورزی دولت اصلاحات بر صندلی وزارت جهاد کشاورزی نشسته است، ‏مدیریت این بخش را در 40 سال گذشته با اشتباهات برزگی همراه می‌داند که موجب این توسعه نامتوازن شده ‏است.‏
این مدیر دولتی که 12 سالی است به عنوان دبیر کل خانه کشاورز در جایگاه غیردولتی، مدافع حقوق کشاورزان و ‏بخش کشاورزی است، می‌گوید: کشاورزان بزرگترین هدردهنده آب مصرفی در کشور بوده‌اند و بیلان منفی ‏آب‌های زیرزمینی در هشت سال گذشته به اندازه 24 سال‌ پیش از افزایش یافته و از حدود 5.3 میلیارد متر مکعب ‏در پایان دولت خاتمی به حدود 11 میلیارد مترمکعب در پایان دولت احمدی‌نژاد رسیده است.‏
وی معتقد است: ظرفیت‌های آکادمیک و پتانسیل‌های شغلی ایجاد شده بیش از ظرفیت بخش کشاورزی است و ‏برای تولید اقتصادی باید بسیاری از دانشکده‌های کشاورزی حذف شوند و نیروی انسانی شاغل در این بخش باید ‏مناسب با سهم 10 درصدی کشاورزی از تولید ناخالص داخلی کشور محدود شود.‏
ضریب واقعی خودکفایی بخش کشاورزی 45 درصد است نه 95 درصد!‏
به اعتقاد وزیر کشاورزی دولت سازندگی مسئله مهمی که باید به آن توجه کرد، جلوگیری از ارائه آمارهای ‏نادرست در بخش‌های مختلف به ویژه کشاورزی است چرا که با توجه به واردات حدود 14 میلیارد دلاری مواد ‏غذایی که تامین کننده نیاز 42 میلیون نفر در کشور است ضریب واقعی خودکفایی بخش کشاورزی در کشور ‏حدود 45 درصد است نه 95 درصد.‏
دبیر کل خانه کشاورز که خود یکی از گزینه‌های احتمالی برای بازگشت به وزارت جهاد کشاورزی است، با ‏حضور در خبرگزاری ایسنا به تحلیل وضعیت کنونی مدیریت کشاورزی و اولویت‌ها و ضرورت‌های این بخش ‏در آینده پرداخت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.‏
با توجه به شرایط اقلیمی و پتانسیل‌های موجود باید در آینده مدیریت بخش کشاورزی چه نوع نگاهی حاکم باشد؟‏
در حوزه کشاورزی بیش از 98 درصد تولیدات از سوی بخش خصوصی و در درون جامعه کشاورزی تولید ‏می‌شود اما تصمیم‌گیری‌ها غالبا دولتی است که در آینده باید کشاورزان و مسئولان به یکدیگر نزدیک شوند یعنی ‏از سویی دولتی‌ها باید به کشاورزان نزدیک شوند و از سوی دیگر کشاورزان هم باید نسبت به بسیاری از مسائل ‏آگاهی پیدا کنند اما مهمتر از همه این است که در این میان باید سیاست کلان یا خط مشی بزرگی وجود داشته باشد ‏که همگی از آن تبعیت کنند و این خط مشی باید توسعه پایدار باشد.‏
گر چه در 40 سال گذشته اشتباهات بزرگی صورت گرفته اما در مدیریت بخش کشاورزی آینده باید توسعه پایدار ‏را که اصطلاح نسبتا تازه‌ای است و از حدود سال 1980 به بعد در دنیا رایج شده در نظر بگیریم تا کشور با ‏بحران‌های احتمالی پیش‌رو مواجه نشود.‏
کم‌آبی بزرگترین بحران پیش‌روی کشور‏
از آنجاکه در 10 سال گذشته توسعه‌ پایدار در بخش‌های مختلف رعایت نشده است، کشور در حال مواجه شذن با ‏بزرگ‌ترین بحران ممکن به نام کم‌آبی است. بحران آب که بی‌مهری‌ها و مدیریت نادرست در سال‌های اخیر باعث ‏آن شده، شوخی‌بردار نیست.‏
اگر گیاهی یک هفته به آن آب نرسد خشکیده می‌شود یا اگر انسان 72 ساعت آب نخورد می‌میرد و از همه مهمتر ‏این که با پایان یافتن آب شیرین هر کشوری عمر آن سرزمین خاتمه می‌یابد و در آن هنگام دیگر مسائلی مانند نفت، ‏تحریم‌ها و غیره اهمیتی ندارد.‏
آب، سامان دادن مصرف و چگونگی تامین آن اولویت نخست در مدیریت کشور باشد‏
توسعه پایدار در بخش‌های مختلف تاکنون رعایت نشده و فشار بیهوده‌ای بر آب و خاک وارد شده است و به تدریج ‏می‌رویم تا با بن‌بست مواجه شویم اما دولت جدید و رییس جمهور منتخب باید این مسئله را به خوبی درک کنند که ‏اولویت شماره یک کشور در حال حاضر مساله‌ آب و سر و‌ سامان دادن به مصرف و تامین آن است.‏
کره زمین در حال گرم‌شدن است و بارش‌ها در حال محدودتر شدن هستند. یک درجه سانتیگراد به متوسط دمای ‏کشور اضافه شده و از سوی دیگر 100 میلیون لیتر به تبخیر اضافه می‌شود این در حالیست که سالانه 240 ‏میلیون لیتر بارندگی در کشور رخ می‌دهد؛ بنابراین بحران آب مساله‌ قابل اغماض و شوخی‌برداری نیست و اگر ‏مسئولان تصمیم سیاسی اقتصادی، اجتماعی و غیره می‌خواهد بگیرند باید به این مسئله مهم و استراتژیک توجه ‏کنند.‏
آب در همه بخش‌های کشور مهجور و فراموش شده است در حالی که این مسئله مهم در پروژه‌هایی مانند مسکن ‏مهر، طرح فدک، طرح‌های توسعه‌ای، خودکفایی و هر پروژه‌ی دیگری که می‌خواهد اجرا شود باید مد نظر قرار ‏گیرد اما متاسفانه مسئله‌ای به نام آب و اهمیت و ضرورت حفظ منابع آبی حتی در وزارت نیرو نیز موضوعی ‏نسبتا فراموش شده به شمار می‌رود.‏
کشاورزان بزرگ‌ترین هدردهنده آب هستند‏
‏91 درصد آب کشور در حوزه کشاورزی مصرف می‌شود اما باید در نگاه مدیریتی توسعه پایدار به مسئله آب ‏توجه ویژه‌ای شود یعنی هر فعالیتی حتی تولید ماده خشک و محصولات کشاورزی باید با این نگاه مدیریتی، حفظ ‏منابع آبی و چگونگی تامین آب برای آن انجام شود؛ بنابراین آب اولویت یک کشور و از کشاورزی هم مهم‌تر ‏است.‏
میزان ذخائر و منابع آبی سالانه در حال کاهش است زمانی 130 میلیارد مترمکعب آب تجدید‌پذیر در کشور وجود ‏داشت اما امروز و براساس بررسی کارشناسان به 120 میلیارد مترمکعب کاهش یافته است. از این میزان منابع ‏آبی تجدید‌پذیر نمی‌توان بیش از 80 میلیارد مترمکعب آن را در بخش کشاورزی مصرف کرد. در حالی که هم ‏اکنون این میزان بیش از 90 میلیارد مترمکعب در هر سال است و به ازای هر متر مکعب آب تنها 800 گرم ماده ‏خشک تولید می‌شود که بر همین اساس در سال گذشته حدود 72 میلیون تن انواع محصولات کشاورزی در کشور ‏تولید شد نه 118 میلیون تن!‏
تاکنون ادعاهای بسیاری برای تولید بیش از 300 میلیون تن محصولات کشاورزی مطرح شده است آیا چنین ‏پتانسیل‌هایی در کشور وجود دارد؟‏
میزان تولید محصولات کشاورزی قابل تعریف و مشخص است یعنی باید به صورت مستقیم مصرف شود یا به ‏کارخانه‌های فراوری داده ‌شود؛ بنابراین با احتساب نسبت آب مصرفی و تولید ماده خشک و همچنین در نظر ‏گرفتن میزان واردات در سال گذشته به این نتیجه می‌رسیم که در سال گذشته حدود 72 میلیون تن ماده خشک تولید ‏شده است که اگر با تکنولوژی امروز و سرمایه‌گذاری همراه شود نهایتا با تولید 1.8 کیلوگرم ماده خشک در ازای ‏مصرف هر متر مکعب آب می‌توان با در اختیار داشتن حدود 90 میلیارد مترمکعب آب کل تولید محصولات ‏کشاورزی را در کشور به 162 میلیون تن رساند نه 300 میلیون تن.‏
این در حالیست که برخی می‌گویند می‌توان برای 1.5 میلیارد نفر غذا تولید کرد و عده‌ای نیز مدعی تولید 300 ‏میلیون تنی محصولات کشاورزی در کشور هستند اما واردات 14 میلیارد دلاری محصولات غذایی در سال 91 ‏که تامین کننده نیاز 42 میلیون نفر است نشان می‌دهد در سال گذشته برای 33 میلیون نفر غذا تولید شد و ضریب ‏خودکفایی که برخی آن را 95 درصداعلام می‌کنند در واقع 45 در صد است.‏
وارداتی که گمرکات کشور رسما اعلام کردند تامین‌کننده غذای 42 میلیون نفر بود. در واقع می‌توان جمعیت 75 ‏میلیون نفری کشور را با در نظر گرفتن میزان واردات و نیاز 2400 کیلو کالری روزانه هر نفر محاسبه کرد و به ‏این نتیجه رسید که آمارهای اعلام شده برای ضریب خودکفایی کاملا نادرست است.‏
باید جلوی ارائه آمارهای نادرست از جمله در بخش کشاورزی گرفته شود‏
رییس‌جمهور منتخب در جلسه اخیر خود با نمایندگان مجلس اشاره کرد که اولین مساله‌ای که باید به آن پرداخت ‏جلوگیری از ارائه‌ آمارهای غلط است که در همه حوزه‌ها از جمله کشاورزی وجود دارد چرا که کشور برای ‏برنامه‌ریزی صحیح نیاز به آمارهای مستدل و درست دارد.‏
اگر می‌توانستیم 118 میلیون تن محصولات کشاورزی در کشور تولید کنیم دیگر مشکلی وجود نداشت که بخواهیم ‏وارد کنیم و در آن صورت باید به جای 14 میلیارد دلار واردات 20 میلیارد دلار صادرات داشتیم.‏
در ابتدا باید تعریف کنیم که از یک مترمکعب آب تولید 500 گرم ماده خشک، 800 گرم یا دو کیلوگرم ماده ‏خشک است اگر بدانیم در راستای توسعه پایدار در نهایت نسبت به امسال 11 میلیارد مترمکعب آب کمتری باید ‏برداشت کنیم و یک رشد چهار تا پنج درصدی در تولیدات محصولات کشاورزی داشته باشیم باید بهره‌وری آب را ‏افزایش دهیم.‏
بیلان منفی آب‌های زیرزمینی در 8 سال اخیر معادل 24 سال پیش از آن است‏
در حال حاضر 11 میلیارد مترمکعب بیلان منفی سفره‌های زیرزمینی آب است و مسئولان از این بیلان منفی ‏مطلعند اما می‌گویند طرح فدک اجرا شود، باید 2.5 میلیون هکتار به سطح زیر کشت محصولات کشاورزی ‏اضافه شود. مشخص نیست این پروژه‌ها با کدام آب می‌خواهد اجرا شود یا مجلس شورای اسلامی چرا اعلام ‏می‌کند که چاه‌های بدون مجوز باید پروانه‌دار شوند.‏
بیلان منفی آب‌های زیر زمینی در سال 57 کمتر از 100 میلیون متر مکعب بود و در زمانی که مقام معظم ‏رهبری دولت خود را به هاشمی رفسنجانی تحویل داد به 1.4 میلیارد متر مکعب رسید این میزان در پایان دولت ‏سازندگی به 2.7 دهم میلیارد متر مکعب و در پایان دولت اصلاحات به 5.3 میلیارد متر مکعب رسید.‏
این در حالیست که بیلان منفی آب‌های زیر زمینی در طول هشت سال اخیر به 11 میلیارد متر مکعب رسیده و ‏معادل 24 سال پیش از آن است.‏
در توسعه بخش کشاورزی باید چه نگاه و رویکرد مدیریتی حاکم باشد؟‏
کشاورزی باید توسعه پیدا کند؟ تولید انواع محصولات کشاورزی باید افزایش یابد؟ اما باید دید تولید محصولات ‏کشاورزی به چه قیمتی است و آیا اگر تولید محصولات کشاورزی به همین روند ادامه یابد نسل بعدی نسلی سوخته ‏و بدون منابع خدادادی مانند آب و زمین نخواهد بود نسلی که به دلیل بهره‌برداری بیش از حد نسل‌های گذشته ‏برخوردار از تکنولوژی به این روز افتاده است.‏
بنابراین افزایش بهره‌وری آب باید در دستور کار قرار گیرد و بدانیم که با مصرف هر متر مکعب آب چه میزان ‏محصول کشاورزی می‌خواهیم تولید کنیم اما رسیدن به این هرف به سرمایه‌گذاری نیاز دارد و در این راستا باید ‏اقتصاد آب و بهره‌وری بر مبنای مصرف آب را مد نظر قرار داد.‏
در اجرای طرح‌های کشاورزی همواره سرمایه‌گذاری به دست فراموشی سپرده شده و بر پتانسیل‌های کشور تاکید ‏شده است اما باید دانست که امکان تولید با سرمایه‌گذاری قابل تحقق است.‏
وقتی سخن از سرمایه‌گذاری به میان می‌آید این سرمایه‌گذاری تنها به دولت بر نمی‌گردد بلکه تنها 30 درصد آن به ‏بخش دولتی اختصاص دارد و بقیه آن باید در بخش‌های دیگر مانند بخش خصوصی اتفاق بیافتد.‏
در واقع بخش عمده‌ای از سرمایه‌گذاری به اعتبارات بانکی بر می‌گردد که باید برنامه‌ریزی شده در بخش‌های ‏مختلف تزریق و بر روند هزینه‌کرد آن نظارت شود.‏
بیکاری پنهان 70 درصدی در بخش کشاورزی
اما باید دید که این تولید چگونه باید اقتصادی باشد. در حال حاضر در بخش کشاورزی بیشترین بیکار وجود دارد. ‏براساس آمار مرکز آمار حدود 4.5 میلیون نفر بهره‌بردار وجود دارد و حدود پنج میلیون نفر کارگر در بخش ‏کشاورزی هستند این بدان معنی است که حدود 9 میلیون نفر در 8.5 میلیون هکتار اراضی کشاورزی آبی شاغل ‏هستند یا نشان دهنده بیکاری پنهان بیش از 70 درصدی است.‏
در این زمینه دو مساله مدنظر است یکی بیکاری پنهان که عمدتا کسانی هستند که تخصصی ندارند و باید در ‏بخش‌های دیگر به کار گرفته شوند چرا که بخش کشاورزی مکلف نیست همه بیکاران کشور را جذب کند. بخش ‏کشاورزی در حال حاضر حدود 10 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور سهم دارد و تا همین حد هم باید ‏اشتغالزایی کند نه بیشتر.‏
زمانی دستمزد کارگر حدود یک دلار بود که در دهه‌ی 70 توجیه اقتصادی داشت و حتی می‌توان گفت استفاده از ‏کارگر در آن زمان بهتر از ماشین‌آلات بود اما کارگر در امروز با افزایش نرخ دلار به سه هزار و 500 تومان به ‏صورت متوسط ساعتی حدود دو دلار می‌گیرد که اصلا به صرفه نیست بنابراین اگر تولید اقتصادی در بخش ‏کشاورزی مدنظر باشد و بخواهیم قیمت‌های تمام‌شده محصولات کشاورزی را کاهش بدهیم باید اشتغال در این ‏بخش کاهش یابد.‏
بسیاری از دانشکده‌های کشاورزی کشور باید حذف شوند‏
در حال حاضر 118 دانشکده کشاورزی در کشور وجود دارد که هیچ لزومی به وجود آنها نیست چرا که با معادل ‏سازی میزان بهره‌وری اراضی دیمی با آبی می‌توان گفت حدود 10 میلیون هکتار زمین آبی در کشور وجود دارد ‏که بقیه‌ی منابع و امکانات هم باید به همین نسبت در اختیار بخش کشاورزی قرار گیرد.‏
اما تعداد دانشکده کشاورزی در کشور بسیار زیاد است و به مراتب از ظرفیت کشاورزی کشور بیشتر است. اینها ‏باید کاهش یابد و از سال بعد به گونه‌ایی برنامه‌ریزی شود که بخش کشاورزی در کشور پذیرش کمتری داشته باشد ‏چرا که در حال حاضر 250 هزار دانشجو در مقاطع مختلف مشغول تحصیل که از ابتدای انقلاب تا کنون به بیش ‏از یک میلیون و 250 هزار فارغ‌التحصیل دانشگاهی می‌رسد.‏
بخش کشاورزی در توسعه کشور و تولید ناخالص ملی چه سهمی دارد؟‏
آن چیزی را که باید مد نظر قرار داد این است که اولا بخش کشاورزی نیازی به این پتانسیل دانشگاهی بالا ندارد ‏و عده‌ای از افراد و دوستانی که آگاه نیستند یا آگاهانه شعار اشتباه می‌دهند، می‌خواهند پتانسیل‌ها را افزایش دهند ‏در حالی که پتانسیلی وجود نداردکه قابل افزایش باشد و دوم آنکه اگر می‌خواهیم در سند چشم‌انداز 1404 به ‏اقتصاد اول منطقه تبدیل شویم باید حداقل دو هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی داشته باشیم اما تولید کنونی ‏کشور تنها 400 میلیارد دلار است.‏
ارزش محصولات کشاورزی تولید شده در کشور به قیمت‌های جهانی 40 میلیارد دلار است که تا سال 1404 به ‏‏100 میلیارد دلار می‌رسد و حتی با افزایش 2.5 برابری نسبت به امروز، تنها پنج درصد از تولید ناخالص داخلی ‏کشور را به خود اختصاص می‌دهد.‏
بنابراین جایگاه بخش کشاورزی پنج درصد است که با در نظر گرفتن ضریب بیشتر به خاطر اهمیت تامین امنیت ‏غذایی کشور باید به اندازه 15 درصد مورد توجه مسئولان و برنامه‌ریزان قرار گیرد.‏
سهم کشاورزی از آب مصرفی کشور باید کاهش یابد
سهم کشاورزی از آب کشور که مهم‌ترین فاکتور برای توسعه در همه صنایع است باید کاهش یابد و از سوی دیگر ‏هم باید تولیدات کشاورزی افزایش یابد که بدون سرمایه‌گذاری یک پاردوکس است چرا که بدون سرمایه‌گذاری ‏طرح این مسائل تنها شعارهایی محقق نشدنی است. بنابراین بخش کشاورزی با توجه به تامین سرمایه‌اش باید رشد ‏‏5 درصدی را با هدف کاهش بیلان منفی آب‌های زیرزمینی در دستور کار خود قرار دهد.‏
از سوی دیگر با توجه به اینکه سرمایه‌گذاری با تورم 40 درصدی معنی و مفهومی ندارد باید کاهش تورم در کنار ‏مسائلی مانند افزایش بهره‌وری با حفظ منابع استراتژیکی مانند آب مورد توجه دولت آینده قرار گیرد و به جای ‏مدیریت غیراقتصادی و ناصرالدین شاهی باید نگاه مدیریتی پایدار و با کلان اقتصادی حاکم شود.‏
سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی یارای سود دهی با بخش تجارت و صنعت را ندارد چرا که سرمایه در صنعت ‏ممکن است در هر سال پنج یا شش بار گردش داشته باشد و در آن چرخش‌ها 60 تا 100 درصد سود داشته باشد ‏اما سرمایه کشاورزی 1.2 درصد در سال گردش و نهایتا 24 درصد سود سالانه دارد این در حالیست که بر ‏خلاف بخش صنعت با انواع ریسک‌ها اعم از ریسک آسمانی تا زیر زمینی، انسانی تا حیوانی، اقلیمی تا مصنوعی ‏و ساخته دست بشر رو بروست.‏
از سوی دیگر سودهای این‌چنینی در دیگر بخش‌های اقتصادی کشور نشان دهنده اقتصاد ناسالم و اقتصاد رانتی ‏شبه دولتی‌هاست که همه سود و بازگشت سرمایه‌اش از جیب شهروندان کشور خارج می‌شود.‏
امروز نگاه کشاورزان تغییر کرده است‏
زمانی که کشاوزر در نیمی از محصولاتش در بازارهای جهانی مزیت داشت خواهان افزایش قیمت محصولاتش ‏بود اما امروز دیگر کشاورز این درخواست را ندارد بلکه دغدغه‌های کلانی مانند کاهش تورم دارد و می‌گوید اگر ‏تورم برای او ثابت باشد حاضرست قیمت محصولاتش را افزایش ندهد، کشاورز امروز مدعی حاکمیت است که ‏چرا آب مورد استفاده‌اش شور یا کم شده است و خواهان استفاده از کود و سموم با کیفیت برای رهایی از سموم بی ‏خاصیت هندی و چینی است.‏
در توسعه کشت برون مرزی محصولات کشاورزی ارتباطات بین‌المللی مناسب نبود.‏
برای توسعه کشت محصولات کشاورزی در خارج از کشور و در سرزمینی دیگر باید ارتباطات بین‌المللی کشور ‏بهبود یابد اما اخیرا که گروهی از ایرانیان به اتیوپی رفتند علی‌رغم اینکه امکانات بسیاری با خود به آن کشور ‏برده و حدود 10 هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی اتیوپی را آباد کردند سال گذشته اخراج شدند چرا که ‏ارتباطات بین‌المللی مناسبی در گذشته وجود نداشت که باید بهبود پیدا کند.‏
زمانی استرالیایی‌ها گفتند ما در زمستان هویج و سبزی خوردن اروپا را می‌توانیم تامین می‌کنیم اما برای اینکه ‏مسیر حمل و نقل برای ما یک سوم شود حاضریم در ایران آن‌ها را تولید کرده و به صورت مشارکتی اما با برند ‏استرالیایی به اروپا صادر کنیم که البته این طرح همزمان با ادغام وزارت جهاد کشاورزی متوقف ماند.‏
بنابراین وقتی سرمایه‌ای قرار است وارد کشور شود نباید احساسی عمل کرد و حتی کشاورزی خارجیان در ایران ‏با حفظ منافع ملی کشور ایرادی ندارد.‏

خبرگزاری ایسنا – 92/5/9‏