آشنایی با بیماری غربالی درختان میوه
- مقدمه
- تاریخچه و پراکنش
- میزبانها و اهمیت اقتصادی
- علائم بیماری (برگ، میوه، سرشاخه)
- عامل بیماری: ویژگیهای عامل بیماری
- چرخه زیستی و زمستانگذرانی
- اپیدمیولوژی: نقش رطوبت و دما
- تشخیص و افتراقیها
- مدیریت و پیشگیری
- کنترل شیمیایی: توصیهها و زمانبندی
- مبارزه بیولوژیک و ارقام مقاوم
- مدیریت یکپارچه (IPM)
- نتیجهگیری و توصیههای عملی
- منابع مختصر
مقدمه
بیماری غربالی (Shot hole) یکی از بیماریهای مهم درختان میوه هستهدار است که در بیشتر مناطق معتدل جهان گزارش شده و خسارت اقتصادی چشمگیری ایجاد میکند. این بیماری باعث کاهش تولید، ضعف درخت و افت کیفیت میوه میشود و بهویژه در محصولاتی که ارزش صادراتی بالایی دارند (مانند برگه و قیسی زردآلو) مشکلات زیادی بهوجود میآورد.
علائم کلاسیک شامل تشکیل لکههای نکروتیک روی برگ که منجر به جدا شدن بافت و ایجاد سوراخهایی شبیه غربال میشود؛ ظهور لکهها و زگیلهای برجسته روی میوه؛ و شانکرها یا زخمهای سطحی روی شاخهها و جوانهها است. شناخت دقیق چرخه بیماری و شرایط محیطی مؤثر، پایهای برای طراحی برنامههای مدیریتی مؤثر است.
این مرور منابع مختلف پژوهشی و تجربی را ترکیب میکند تا خلاصهای کاربردی برای کشاورزان، کارشناسان و محققان فراهم آورد؛ بخشهای بعدی به تاریخچه، میزبانها، تشخیص، چرخه بیماری و گزینههای مدیریت میپردازد.
تاریخچه و پراکنش
برای اولین بار این بیماری در سال 1842 در فرانسه گزارش شد و از آن زمان در آمریکای شمالی و جنوبی، اروپا، استرالیا، نیوزیلند و عمدتاً در ایران گزارشهای متعددی داشته است. در ایران مناطقی مانند مازندران، گیلان، آذربایجان و خراسان از مناطقی هستند که شیوع قابل توجهی گزارش شده است.
شدت بیماری در باغهای قدیمی و مناطقی با بارندگی و رطوبت نسبی بالا بیشتر است؛ بهطوریکه در برخی باغها تمام جوانهها و سرشاخهها آسیب دیده و درخت عملاً خارج از بهرهبرداری میشود.
میزبانها و اهمیت اقتصادی
قارچ عامل بیماری دامنه میزبانی وسیعی دارد و تقریباً تمام درختان میوه هستهدار از جمله زردآلو, هلو, شلیل, آلبالو, گیلاس, گوجه سبز و بادام را آلوده میکند. در برخی میزبانان مانند زردآلو خسارت میوه و برگ برجستهتر است و در برخی دیگر مانند بادام، علائم شاخهای و برگ بیشتر مشاهده میشود.
اهمیت اقتصادی بیماری به دلیل کاهش میزان محصول، افت کیفیت و کاهش ارزش صادراتی میوهها (مثلاً قیسی و برگه زردآلو) قابل توجه است و برنامههای مدیریت هدفمند برای کاهش این خسارت ضروریاند.
علائم بیماری
علائم روی برگها عموماً همزمان با باز شدن جوانههای برگ ظاهر میشود؛ لکههای گرد کوچک ابتدا قرمز مایل به بنفش بوده و در مرکز تیره میشوند. این لکهها پس از توسعه از مرکز خشک شده و بافت مرده جدا میگردد که منجر به ایجاد سوراخ یا «غربالی» میشود. اطراف سوراخ نوار چوبپنبهای قهوهای دیده میشود.
روی میوهها چند شکل از علائم مشاهده میشود: در زردآلو لکههای برجسته ارغوانی تا قهوهای که بعدها به برجستگیهای شبیه خال جوش تبدیل میشوند؛ در گیلاس و آلبالو لکهها میتوانند عمیق شده و منجر به خشکی گوشت تا نزدیکی هسته گردند؛ در هلو ممکن است ریزش میوه در مراحل اولیه یا ایجاد لکههای سطحی رخ دهد.
روی سرشاخهها و جوانهها معمولاً شانکرها و ترکخوردگیهای قهوهای یا ارغوانی مشاهده میشود که در برخی میزبانان مانند هلو با ترشح صمغ همراه است. حضور این علائم روی جوانههای گل میتواند به خشک شدن سرشاخهها و کاهش گلدهی منجر شود.
عامل بیماری: ویژگیهای عامل بیماری
عامل اصلی بیماری با نام فعلی Wilsonomyces carpophilus معرفی شده اما نامهای قبلی آن شامل Stigmina carpophila ،Clasterosporium carpophilum و Coryneum beijerinckii بوده است. این عامل یک قارچ دئوتروما است که کنیدیهای چندسلولی و اسپورودوکیوم تولید میکند.
قارچ به صورت ریسه در جوانهها، شانکرها و بقایای گیاهی زمستانگذرانی میکند. میسلیوم قهوهایرنگ و کنیدیها سبز زیتونی تا قهوهای هستند. جداسازی عامل از میوه زردآلو نسبتاً آسانتر از بافتهای مسن شده برگ گزارش شده است.
چرخه زیستی و زمستانگذرانی
کنیدیها و ریسههای قارچ در جوانههای آلوده، شانکرها و بقایای گیاهی زمستانگذرانی میکنند. در شرایط مرطوب و دماهای معتدل تولید کنیدی و آزادسازی آنها شروع میشود و سپس توسط قطرات باران و باد منتقل میگردد.
آلودگی اولیه در اوایل بهار که جوانهها باز میشوند اتفاق میافتد؛ سپس در طول فصل و پس از بارانهای متعدد چرخههای ثانویه ایجاد و شدت بیماری افزایش مییابد. دوره کمون از چند روز تا حدود 2 هفته بسته به دما و سن اندام متفاوت است.
اپیدمیولوژی: نقش رطوبت و دما
مطالعات نشان دادهاند که زمان مرطوب ماندن سطح برگ و دمای محیط دو فاکتور تعیینکننده در وقوع آلودگی هستند. تولید کنیدی در دمای حدود 9 تا 23 درجه سانتیگراد شروع و در محدوده 19-23 درجه بیشترین شدت را دارد.
در آزمایشها افزایش طول دوره نمناکی منجر به افزایش تعداد زخمها و شاخص بیماری شد؛ برای مثال دوره نمناکی 12 ساعت یا بیشتر همراه با دماهای میانه باعث افزایش چشمگیر آلودگی میگردد. بنابراین مدلهای پیشآگاهی بر مبنای دما و مدت رطوبت سطحی قابل طراحیاند.
تشخیص و افتراقیها
تشخیص بالینی بر اساس الگوی لکهها، غربالی شدن برگ، و علائم میوه و سرشاخه انجام میشود. با این حال بیماریهای قارچی، باکتریایی و برخی ویروسها میتوانند علائم مشابه ایجاد کنند؛ به عنوان مثال قارچهای Cercospora ،Phyllosticta و Fusicoccum و باکتریهای Pseudomonas میتوانند علائمی شبیه به غربالی ایجاد کنند.
برای تأیید عامل، جداسازی و کشت از میوه یا جوانه و بررسی میکروسکوپی کنیدیها توصیه میشود. روشهای مولکولی نیز برای تفکیک گونههای قارچی و تأیید هویت عامل قابل استفادهاند.
مدیریت و پیشگیری
مدیریت مؤثر بیماری مبتنی بر استراتژیهای ترکیبی است. اصول اولیه عبارتند از رعایت بهداشت باغ، جمعآوری و سوزاندن برگها و بقایای آلوده، هرس شاخههای آلوده و ضدعفونی ابزار و انتخاب ارقام مقاوم یا کمحساس و تقویت عموم سلامت درخت از طریق تغذیه و آبیاری مناسب.
حذف منبع اینوکولوم اولیه اهمیت ویژهای دارد: برگها و شاخههای ریخته در پاییز میتوانند منبع آلودگی برای سال بعد باشند؛ در نتیجه جمعآوری و معدومسازی آنها (ترجیحاً سوزاندن یا دفن عمیق) یک اقدام کلیدی پیشگیرانه است.
| مفهوم | هدف | مزایا | محدودیتها |
|---|---|---|---|
| اقدامات بهداشتی | کاهش اینوکولوم زمستانی | اقتصادی، بیخطر، بلندمدت | نیاز به نیروی انسانی و استمرار در اجرا |
| هَرس و مدیریت تاج | کاهش رطوبت و تهویه | کاهش آلودگی موضعی، بهبود تهویه | نیاز به زمانبندی مناسب و مهارت |
| سمپاشی پیشگیرانه | کاهش آلودگیهای اولیه | بهرهبرداری سریع از تأثیر | هزینه، خطر بقایای سم، اثرات زیستمحیطی |
| مبارزه بیولوژیک | رقابت با عامل بیماری | دوستدار محیط، پایدار | نیاز به توسعه و تایید میدانی |
کنترل شیمیایی: توصیهها و زمانبندی
کنترل شیمیایی به عنوان تکمیلکننده اقدامات زراعی توصیه میشود؛ سمپاشیهای پیشگیرانه معمولاً مؤثرتر از درمان پس از ظهور گسترده علائم هستند. ترکیبات مؤثر که در منابع گزارش شدهاند شامل محلول بردو (Bordeaux)، کاپتان، اکسی کلرور مس، و ترکیبات سیستمیک مانند کرزوکسیممتیل+بوسکالید و کوپراکسیکلراید هستند.
زمانهای مهم سمپاشی عبارتند از: پاشش پاییزی پس از ریزش برگها، سمپاشی زمستانه قبل از تورم جوانهها، پاشش بلافاصله پس از ریزش گلبرگها (petal fall) و تکرار پس از 10-20 روز در صورت حضور شرایط مرطوب یا آلودگی فعال. در برخی مطالعات ترکیب بردو در پاییز و کاپتان در بهار نتیجه بهتری نشان داده است.
در انتخاب سموم باید به میزان مصرف، دوره کارنس، تحمل گیاه به مس و اثرات محیطی توجه شود. محلول بردو اگرچه مؤثر است اما در مواردی میتواند باعث سوزاندگی و کاهش رشد شود؛ لذا دوز و زمان مصرف باید دقیق باشد.
مبارزه بیولوژیک و ارقام مقاوم
در مطالعات میکوفلورا، گونههایی از Trichoderma مانند Trichoderma viride توانایی ایجاد تضاد با عامل غربالی را نشان دادهاند. استفاده از عوامل بیولوژیک میتواند بهعنوان مکملی برای کاهش اینوکولوم و کنترل در شرایط کارآیی مناسب مورد توجه قرار گیرد.
علاوه بر این انتخاب و خرید نهال سالم و تا حد امکان از ارقام با حساسیت کمتر یکی از پایههای پیشگیری به شمار میآید. آزمایشهای حساسیت در سطوح محلی و منطقهای باید راهنمای انتخاب رقم باشند.
مدیریت یکپارچه (IPM)
یک برنامه IPM مؤثر برای بیماری غربالی شامل چند مولفه است: بهداشت فارم (جمعآوری برگها و بقایا)، هرس مناسب برای افزایش تهویه تاج، زمانبندی مناسب آبیاری و جلوگیری از آبپاشی سطحی در زمانهای پرخطر، استفاده هدفمند از قارچکشها با رعایت تناوب گروههای شیمیایی، و در صورت امکان کاربرد عوامل بیولوژیک و ارقام مقاوم.
پیادهسازی سیستم پایش و ثبت شرایط آبوهوایی (دما و دورههای نمناکی) و مشاهده منظم باغ برای تشخیص زودهنگام به کاهش دفعات سمپاشی و افزایش کارآیی مدیریت کمک میکند. همچنین آموزش کارگران و رعایت نکات بهداشتی در هنگام هرس و برداشت از انتقال عامل جلوگیری خواهد کرد.
نتیجهگیری و توصیههای عملی
بیماری غربالی یک چالش بلندمدت در باغهای میوه هستهدار است که نیازمند رویکردی ترکیبی و مبتنی بر دانش اپیدمیولوژیک میباشد. اقدامات ساده و ارزان مانند جمعآوری و معدومسازی برگها، هرس بهموقع و تنظیم آبیاری میتواند به طور قابل توجهی شدت بیماری را کاهش دهد.
برای کنترل شیمیایی، توصیه به اجرای سمپاشیهای پیشگیرانه در زمانهای بحرانی (پاییز پس از ریزش برگ، قبل از تورم جوانه و پس از ریزش گلبرگها) است و ترکیب بردو و کاپتان در تجربیات مختلف تأثیر مفیدی نشان داده است. انتخاب دقیق ترکیب و زمان مصرف به شرایط محلی و سابقه آلودگی بستگی دارد.
پیشنهاد میشود کشاورزان برای هر منطقه با کارشناسان محلی مشورت کنند، برنامه پایش اپیدمی طراحی نمایند و در صورت امکان از روشهای بیولوژیک و ارقام مقاوم بهعنوان بخشی از برنامه IPM بهره برند تا بار شیمیایی و خطرات زیستمحیطی کاهش یابد.
منابع مختصر
خلاصه منابع مروری و میدانی که در ترکیب این مقاله استفاده شده شامل مقالات و گزارشهای فنی مرتبط با Wilsonomyces carpophilus، گزارشهای منطقهای ایران، و مطالعات اپیدمیولوژیک مربوط به تأثیر دما و رطوبت بر تولید کنیدی و ایجاد آلودگی است. برای اجرای دقیق تر برنامههای مدیریتی به منابع فنی محلی و کارآزماییهای مزرعهای رجوع شود.
در حال
جستجو...
توئیتر
فیس بوک
لینکدین
