تاثیر بی کربنات سدیم به جیره بر عملکرد تولید و کیفیت تخم مرغان تخمگذار


تاثیر بی کربنات سدیم به جیره بر عملکرد تولید و کیفیت تخم مرغان تخمگذار

افزودن بیکربنات سدیم ممکن است باعث حفظ تداوم سودمندی تولید تخم مرغ در اواخر دوره ی تخمگذاری شود.
تاثیر بی کربنات سدیم به جیره بر عملکرد تولید و کیفیت تخم مرغان تخمگذار
چکیده:
این مطالعه جهت تعیین اثرات بی کربنات سدیم افزوده شده به جیره بر تولید و کیفیت تخم مرغ در طول اواخر دوره تخمگذاری انجام شد. مرغان تخمگذار هایسکس براون(Hisex Brown) با سن 45 هفته بر اساس محل قفس گروه بندی شده و بطور تصادفی برای دریافت یکی از چهار جیره غذایی حاوی 0، 0.1 ، 0.2 یا 0.4 درصدجوش شیرین یه مدت 75 روز طراحی شدند. هر جیره (تیمار ) در 6 گروه تکرار شد و هر گروه شامل 2 قفس با 10 قطعه مرغ بود. پارامتر های مصرف خوراک(FI) و تولید تخم مرغ(EP) بطور روزانه ثبت شدند و وزن تخم مرغ(EW) هر هفته دو بار اندازه گیری شد. هر 25 روز یک بار یک نمونه 12 تخم مرغی از هر گروه (تکرار ) بطور تصادفی برای اندازه گیری وزن مخصوص(SG)، شاخص شکل (SI)، سختی پوسته(SS)، ضخامت پوسته(ST)، رنگ زرده(YC)،شاخص سفیده(AI)، شاخص زرده(YC) و واحد هاف (HU) جمع آوری شد. میزان تلفات(MR)و ضریب نسبت تبدیل غذایی(FCR) مرغانی که به آنها جیره های آزمایشی حاوی جوش شیرین داده شد نسبت به گروه شاهد( صفر درصد بیکربنات ) پایین تر بودند ؛ در حالیکه FI, EP و EW آنها بیشتر از گروه شاهد بود. با این حال ، با افزایش سطح بی کربنات سدیم جیره، میزان تلفات و ضریب تبدیل غذایی بطور خطی کاهش یافت و تولید و وزن تخم مرغ بطور خطی افزایش یافت و مصرف خوراک نیز بطور کوادراتیک(چهار برابر) افزایش یافت.وزن مخصوص و شاخص زرده تخم مرغ مرغان تخمگذاری که از جیره های آزمایشی حاوی بیکربنات استفاده کردند نسبت به گروه شاهد پایین تر بود. جیره های آزمایشی تاثیری بر SI, SS,ST, YC, AI و HU نگذاشت. با این حال، SG و YI بطور خطی کاهش یافت و AI بطور خطی با افزایش سطوح بیکربنات در جیره افزایش یافت. در پایان، افزایش سطح بیکربنات سدیم در جیره اثر مثبتی بر عملکرد تولید داشت و باعث تغییر در کیفیت لایه ی داخلی تخم مرغ شد ، اما باعث بهبود کیفیت پوسته در طول اواخر دوره تخمگذاری مرغ نشد.
مقدمه:
میزان تولید و وزن تخم مرغ با افزایش سن بترتیب کاهش و افزایش می یابد(Al Bustany &Elwinger, Summers &Leeson).کیفیت و ترکیب تخم مرغ نیز مطابق با سطح تولید و افزایش سن مرغ تغییر می کند. با افزایش سن نسبت زرده افزایش می یابد، در حالیکه نسبت سفیده و ضخامت پوسته کاهش می یابد(Akbar و همکاران ، 1983؛ Fletcher و همکاران، 1983). علیرغم نداشتن تفاوت در ضریب تبدیل غذایی، تخم مرغ های مرغان تخمگذار با وزن پوسته سنگین نسبت به تخم مرغ های مرغان تخمگذار با وزن پوسته سبک، سنگین تر و وزن پوسته و وزن مخصوص بیشتری داشتند (Abdullak و همکاران، 1994). فراوانی تخم مرغ های آلوده، ممکن است از 7 تا 11 درصد در طول تخمگذاری، مراحل جمع آوری و بسته بندی تخم مرغ افزایش یابد. هم ضخامت و هم سختی پوسته با افزایش سن مرغ کاهش می یابد (Carnarius و همکاران، 1996؛ De Ketelaere و همکاران، 2002 )، زیرا نیاز به ذخیره کلسیم برای ساخت پوسته با کمبود مواجه می شود(Roland ،1979 ، 1980 ). مطالعات فراوانی به توضیح تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در طول یک سیکل تخمگذاری متمرکز شده است. اگر چه کلسیم و فسفر دو ماده معدنی اصلی پر نیاز در تشکیل استخوان (Frost & Roland؛ 1991) هستند، با این وجود، مقاومت یا ضعف پوسته تخم مرغ بطور مستقیم بیشتر مربوط به فعالیت آنزیم کربونیک آنهیدراز است تا Ca+2- ATP ase و پروتئین باند شده به کلسیم در غده ی پوسته(Balnave و همکاران؛ 1992) و غلظت کلسیم سرم خون(Lennards و همکاران؛ 1981).
در طول تشکیل پوسته، غلظت های لاکتات و پیرووات پلاسما و فشار CO2 بسرعت افزایش می یابد و تغییرات اندکی در غلظت بی کربنات بوجود می آید، گاز ها و اسمولالیته خون و غلظت های سدیم و کلر کاهش می یابد و غلظت گلوکز، پتاسیم، کلسیم و منیزیم در مایع ادراری افزایش می یابد(Arad و همکاران، 1989). درمرغان تخمگذاری که تخم مرغ های بدون پوسته دارند، مشخص شده است که دچار کمبود اکسیژن (هیپوکسیا) و دی اکسید کربن (هیپوکاپنیا) هستند و دارای غلظت بیکربنات پلاسما افزایش یافته از منابع کلیوی نه از پوسته تخم مرغ در طول تشکیل پوسته هستند (Rowlett & Simkiss, 1989). در یک مطالعه ی رادیو ایزوتوپ، Cipera در سال 1980 نشان داد که فعالیت C14 در پوسته ،زرده و سفیده، 1، 2 و 4 روز پس از تزریق کلسیم radiolabelled ظاهر شد. با این حال، کربنات باعث بیشترین فعالیت کربن 14 در پوسته، اسید های آمینه( گلایسین و لوسین) در سفیده و گلوکز و پالمیتات در زرده بترتیب شد.
بعلاوه افزودن مواد معدنی ماکرو و میکرو ( پر نیاز و کم نیاز )، نمک و ویتامین D ، تغییر توازن اسید – باز بدن بوسیله ی افزودن بیکربنات سدیم به جیره (Balnave & Muheereza, 1997;Davison & wideman,1992; Grizzle et al, 1992 ) روش های متداولی برای بهبود عملکرد تخمگذاری و کیفیت تخم مرغ هستند. در مورد آلکالوزیس، کاهش غلظت کلسیم یونیزه سرم خوناثرات منفی بر تشکیل پوسته می گذارد(Odom و همکاران، 1986). همچنین، حلالیت پایین تر کلسیم جیره میزان عبور آهسته تر آن، تشکیل پوسته تخم مرغ را محدود می کند(Gordon & Roland, 1997 ). متابولیسم کلسیم اسکلت و ادرارتاثیری بر کیفیت پوسته تخم مرغ نمی گذارد(Buss et al., 1980;Buss & Guyer,1984). اگرچه اثرات افزودن بی کربنات سدیم به جیره بر وضعیت تعدل اسید – باز بدن و عملکرد تولید در طول دوره پیک تولید بطور زیادی در مرغان تخمگذار بررسی شده است ، اما اطلاعات زیادی در مورد تاثیر بیکربنات سدیم در اواخر دوره تخمگذاری وجود ندارد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات افزایش سطوح بیکربنات سدیم به جیره مرغان تخمگذار بر عملکرد تولید و پارامتر های کیفیت تخم مرغ در اواخر دوره تخمگذاری بود.
مواد و روش ها:
پرنده، جیره و مدیریت: کمیته نظام تحقیقات دام وطیور دانشگاه اتاترک ترکیه این پروتوکل آزمایشی را تایید کرد. 240 مرغ تخمگذار سویه ی هایسکس براون در 54 هفتگی با یکنواختی 94% ( تعداد مرغ های توزین شده بین 1/1 – 9/0 درصد میانگین وزن بدن بود ) از مزرعه تحقیقاتی دانشگاه انتخاب شدند. مرغ ها بر اساس محل قفس ها ( cm46*46*50) گروه بندی شده و سپس بطور تصادفی برای دریافت یکی از چهار جیره غذایی آزمایشی ( جیره های با انرژی و پروتیین یکسان ) حاوی 0، 0.1 ، 0.2 و 0.4 درصد بیکربنات سدیم طراحی شدند. هر تیمار در 6 گروه تکرار شد، و هر گروه شامل 2 قفس با 10 قطعه مرغ ( هر قفس 5 مرغ ) بود.جیره ی پایه ( جدول 1 ) بر اساس توصیه های تغذیه ای (NRC, 1994) یا نیاز های بیشتر از NRC فرموله و تنظیم شد. در گروه های آزمایشی ، بیکربنات سدیم به جیره ی پایه با هزینه سبوس گندم افزوده شد.در طول این آزمایش ( 75 روز ) مرغ ها بصورت آزاد هر روز در ساعت 7:30 تغذیه شدند و آب نیز بصورت آزاد و بدون محدودیت زمانی در اختیار آنها قرار گرفت. مدت زمان روشنایی ( برنامه نوری ) در سالن ها 17 ساعت در شبانه روز بود.
جمع آوری نمونه و روش تجزیه آماری: نمونه های غذایی برای تعیین مقادیر ماده خشک(DM)، پروتیین خام(CP)،الیاف دیواره سلولی (NDF)، فیبر خام (CF) و خاکستر(Ash) با استفاده از روش (AOAC,1990) تجزیه شیمیایی شدند. مقادیر انرژی متابولیسمی، کلسیم و فسفر جیر های غذایی از مقادیر جدولی خوراک ها برای جوجه های گزارش شده توسط Jurgens (1996) محاسبه شدند. مصرف خوراک و تولید تخم مرغ بطور روزانه ثبت شد. پیش از تعیین وزن تخم مرغ، یک نمونه از تخم مرغ های جمع آوری شده بطور هفته ای دو بار به مدت 24 ساعت در دمای اتاق ذخیره شدند. نسبت ضریب تبدیل غذایی بصورت کیلو گرم خوراک مصرفی برای تولید هر کیلو گرم تخم مرغ بیان می شود. یک نمونه 12 عددی تخم مرغ بطور تصادفی از هر گروه آزمایشی هر 25 روز جهت تعیین پارامتر های کیفیت تخم مرغ جمع آور ی شد(Ergun et al, 1987). پارامتر های کیفی تخم مرغ عبارتند از ، وزن مخصوص، شاخص شکل، سختی پوسته، ضخامت پوسته، شاخص سفیده، شاخص زرده، رنگ زرده و واحد هاف.
آنالیز آماری: این آزمایش در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی انجام شد. برای آنالیز آماری داده ها ازتجزیه واریانس یکطرفه با استفاده از روش ترکیبی ( SAS, 1998 ) استفاده شد. مدل خطی برای انجام آزمون اثرات جیره های آزمایشی برعملکرد تخمگذاری و پارامتر های کیفی تخم مرغ بصورت زیر بررسی شد:
Yijk = m +Bi + TRTj + Tk +Error A +( TRT* t )k + Error B
در این فرمول Yijk = متغیر وابسته، m = میانگین جامعه، Bi = بلوک، (i = 1 قفس در سطح پایین تر کنار راهرو تا 6 قفس در سطح بالاتر کنار پنجره)، = TRTj = جیره آزمایشی ( j = صفر تا سطح چهارم بیکربنات سدیم افزوده به جیره)، Tk = زمان ( k = روز یا هفته نسبت به شروع آزمایش )، Error A = اشتباه کل کرت، ( TRT* t )k = اثر متقابل جیره آزمایشی j و زمان k و Error B = اشتباه زیر کرت. علاوه بر این، برای مقایسه میانگین تیمار ها از مقایسات مستقل ( ارتوگونال ) و پلی نومیال برای مقایسه میانگین عملکرد مرغ های گروه شاهد در مقابل مرغ هایی که به آنها جیره های آزمایشی حاوی سطوح مختلف بیکربنات سدیم بترتیب داده شد، استفاده شد. همچنین، ضرایب همبستگی پیرسون بین متغیر های وابسته با استفاده از روش Corr تعیین شد. اثرات جیره های آزمایشی بر متغیر های وابسته ( عملکرد ) و همبستگی های بین متغیر های وابسته، زمانیکه درصد احتمال مساوی یا کمتر از 0.05 (0.05³P) بود مورد ملاحظه قرار گرفت همچنین زمانیکه احتمال نیز بین 0.05 و 0.1 بود این اثرات بترتیب مورد بررسی قرار گرفتند.
بدلیل وجود امکان تفاوت در جریان هوا و شدت نور در سالن ها، برنامه مدل خطی اثر بلوک را نیز برای از بین بردن اثر اختلاط محل مرغ ها ( قفس های سطوخ بالا تر و پایین تر یا قفس های گذاشته شده در کنار راهرو و پنجره ) بر متغیر عملکرد، شامل می شد. اگرچه عامل بلوک بندی بر هیچ کدام از متغیر های عملکردی اندازه گیری شده تاثیری نداشت، اما آن از برنامه مدل خطی حذف نشد.
نتایج و بحث:
عملکرد تخمگذاری: میانگین میزان تلفات مرغ های آزمایشی که جیره آنها حاوی سطوح مختلف بیکربنات سدیم بود نسبت به گروه شاهد کمتر بود ( 0.54 در برابر 1.14 درصد، P< 0.006 ؛ جدول 2). کاهش تلفات با افزایش سطوح بیکربنات سدیم در جیره، بصورت یک الگوی خطی (P< 0.01) بود و ودر احتمال (P< 0.08) منجر به یک کاهش کوادراتیک ( چهار برابر) تلفات شد ( جدول 2 ).تلفات یک ماه پس از ابتدای آزمایش شروع شد و عامل تلفات مربوط به بیماری های عفونی نبود. از آنجاییکه میزان تلفات مرغ های گروه شاهد بطور پیوسته در حال افزایش بود،تغییری در تلفات مرغ های گروه های آزمایشی با ادامه آزمایش ایجاد نشد ( اثر متقابل زمان و تیمار ، P< 0.02). متوسط میزان تلفات همجنانکه آزمایش پیش می رفت در نوسان بود.و میزان آن در روز های 15، 30، 45، 60 و 75 نسبت به ابتدای آزمایش بترتیب، 0.09 ، 0.11، 1.89،0.94 و 1.17 درصد بود ( اثر زمان، P< 0.0001 ). در مخالفت با این مطالعه، Hayat و همکاران ( 1999 ) مقدار8 و 10 گرم بیکربنات سدیم به آب آشامیدنی جوجه های گوشتی افزودند و گزارش کردند که میزان تلفات بطور خطی افزایش می یابد، اما وقتیکه بیکربنات سدیم به جیره غذایی افزوده شد اثر معکوس بر میزان تلفات نداشت. افزودن بیکربنات سدیم بیش از حد در جیره غذایی مرغان تخمگذار با وقوع آلکالوزیس متابولیکی همراه است که از نظر متابولیکی بوسیله ی افزایش مصرف آب، غلظت سدیم پلاسما، PH ادرار، دفع سدیم ادراری و کاهش میزان فیلتراسیون گلومرولی کلیه ها متمایز می شود (Davison & Wideman,1992). بنابراین، کاهش تولید تخم مرغ و افزایش تلفات در پاسخ به افزودن سطح بالای بیکربنات سدیم، به آب از دست دادن بدن ( دهیدراتاسیون ) نسبت داده می شود. Junqueira و همکاران ( 1984 )، نشان دادند که سطوح بالای سطح بالای بیکربنات سدیم افزوده شده به جیره غذایی ( 1.6%) اثر معکوسی بر تولید و کیفیت تخم مرغ و میزان تلفات دارد ، همچنین باعث افزایش PH ، بازها، HCO3- و CO2 کل خون می شود. در این آزمایش، اگرچه تغییر در میزان تلفات از نظر آماری معنی دار بود، با این حال تلفات در دامنه ی کتابچه ی مربوط به مرغان مادر بود.
مرغانی که به جیره ی آنها بیکربنات سدیم افزوده شد مقدار بیشتری خوراک نسبت به مرغان گروه شاهد مصرف کردند ( 129 گرم در برابر 123 گرم، P<0.01 ) و با افزایش سطوح بیکربنات جیره، مصرف خوراک بطور کوادراتیک افزایش یافت (P<0.07) ( جدول 2 ). یک پراکندگی در مصرف خوراک در طول دوره آزمایش وجود داشت (P<0.0001 ) و متوسط مصرف خوراک نسبت به ابتدای آزمایش در روز های 15، 30، 45 ، 60 و 75 بترتیب 6/119، 9/119 ، 9/126 ، 1/144 و 1/128 گرم بود. مطالعات دیگری در مقایسه با مطالعه حاضر (Balnave & Muheereza, 1997; Grizzle et al ., 1992 ) گزارش کردند که افزودن 1% بیکربنات سدیم به جیره تغییری در مصرف خوراک پیک تولید مرغان تخمگذار ایجاد نمی کند. با این حال، Fuentes و همکاران ( 1998 ) نیز گزارش نمودند که با افزودن سطوح بیکربنات سدیم از 6/0 تا 4/2 درصد به جیره مرغان شاخ دار (guinea fowls) در مرحله ی آخر دوره رشد ( از 56 تا 84 روزگی ) تغییری در مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، میزان تلفات و PH خون بوجود نیامد.
مرغانی که به جیره آنها بیکربنات سدیم افزوده شد تخم مرغ بیشتری نسبت به مرغان گروه شاهد تولید کردند(2/68 در برابر 7/63 %، P<0.007 ) و تولید تخم مرغ با افزودن سطوح بیکربنات سدیم به جیره بطور خطی افزایش یافت (P<0.003 ، جدول 2 ). همچنین ، متوسط تولید تخم مرغ با پیشرفت آزمایش تغییر کرد (P<0.0001 ) و میزان آن در روز های 15، 30، 45، 60 و 75 نسبت به ابتدای آزمایش، بترتیب 8/60، 64، 1/71، 69 و 4/70 درصد بود. El- Gammal & Makled در سال 1977 نشان دادند که جایگزین نمودن نمک ( 67/0 درصد ) با 1% بیکربنات سدیم باعث افزایش تولید تا 6 درصد می شود، در حالیکه افزایش بیکربنات سدیم از 1 تا 2 درصد به جیره باعث کاهش تولید تخم مرغ تا 9% شد، همچنین، افزایش سطح بیکربنات در جیره باعث افزایش مقدار کلسیم پوسته تخم مرغ شد. Choi و Han (1983 )گزارش نمودند که سدیم تامین شده بصورت NaHco3 (5/1% ) در مقایسه با سدیم NaCl (4/1% )، باعث تولید تخم مرغ بیشتری می شود. با این حال، Mkled & Charles (1987 ) گزارش کردند که افزودن 5/0 درصد بیکربنات سدیم به جیره به مدت 16 هفته، تاثیری بر تولید تخم مرغ و ضریب تبدیل غذایی در طول پیک تولید نداشت. همچنین ، گزارش شد که افزودن 1% بیکربنات سدیم به جیره مرغان تخمگذار در طول دوره پیک تولید، تغیری در تولید ایجاد نکرد (Balnave & Muheereza, 1997; Grizzle et al., 1992).
تخم مرغ های تولیدی مرغان تخمگذاری که به جیره آنها بیکربنات سدیم افزوده شد نسبت به تخم مرغ های تولیدی گروه شاهد سنگین تر بودند (5/67 در برابر 7/66 گرم، جدول 2 ، P<0.01 ) و وزن تخم مرغ نیز با افزایش سطح بیکربنات جیره بطور خطی روبه افزایش یافت (P<0.1 ، جدول 2). متوسط وزن تخم مرغ در زمان های مختلف در نوسان بود (P<0.004) و میزان آن در روز های 15، 30، 45، 60 و 75 نسبت به ابتدای آزمایش، بترتیب 8/68، 6/69، 68، 66 و 67 گرم بود.گزارش شد که جرم تخم مرغ در مرغ های در حال پیک تولید و پرورش داده شده تحت دمای محیطی بالا که به جیره غذایی آنها 1% بیکربنات سدیم افزوده شده بود، تغییری نیافت (Balnave & Muheereza, 1997).
ضریب تبدیل غذایی ( کیلو گرم خوراک برای تولید هر کیلو گرم تخم مرغ ) مرغان تخمگذار آزمایشی ( جیره حاوی بیکربنات سدیم ) نسبت به گروه شاهد پایین تر بود ( 81/2 در برابر 97/2، P<0.07 ) و ضریب تبدیل غذایی با افزایش سطح بیکربنات سدیم در جیره بطور خطی کاهش یافت (P<0.03) (جدول 2). همچنین ضریب تبدیل غذایی با پیشرفت زمان آزمایش تغییر یافت (P<0.0001 ) و میزان آن در روز های 15، 20، 45، 60 و 75 نسبت به ابتدای آزمایش بترتیب 89/2، 74/2 ، 64/2 ، 25/3 و 73/2 بود. اثرات استفاده از بیکربنات سدیم توسط پرنده بر تغییر مصرف خوراک بستگی به روش های دریافت و منابع سدیم دارد. Hayat و همکاران (1999) مقادیر 2 ، 8 و 10 گرم بیکربنات سدیم را به یک لیتر آب آشامیدنی جوجه های گوشتی اضافه نمودند. با افزایش سطح بیکربنات سدیم آب آشامیدنی( نه از طریق خوراک ) ضریب تبدیل غذایی بهبود یافت. این نتیجه زمانی که از بیکربنات سدیم در مقایسه با بیکربنات سدیم استفاده شد، مشهود تر بود. این موضوع بیانگر این موضوع است که منابع بیکربنات بر تعادل اسید – باز خون و غلظت الکترولیت های پلاسما تاثیر می گذارد.
کیفیت تخم مرغ : اثرات افزایش سطح بیکربنات سدیم نه بصورت ارتوگونال و نه بصورت پلی مونیال بر پارامتر های شاخص شکل (5/77 % )، سختی پوسته (21/1 کیلوگرم / سانتی متر مربع)، ضخامت پوسته (37/0 میلی متر)، رنگ زرده (54/9%) و واحد هاف (2/78) (جدول 3) وجود ندارد. Makled & Charles (1987 ) گزارش نمودند که با جایگزین نمودن جوش شیرین به جای نمک و افزایش سطح آن در جیره، کیفیت تخم مرغ بطور دائم در نژاد های مختلف پولت تخمگذار، بهبود می یابد. این محققین نتیجه گرفتند کهافزودن 1% جوش شیرین به جیره، باعث بهبود در کیفیت داخلی و پوسته تخم مرغ در نژاد رد آیلند رد (Rhode Island Red ) می شود ، اما چنین نتایجی در نژاد AR مصری مشاهده نشد. با این حال، در مطالعه دیگری که توسط Ferguson و همکاران (1974) انجام شد نشان داده شد که افزودن بیکربنات سدیم به جیره باعث افزایش ابقاء کلسیم در زانوی پا ها و استحکام استخوان در مرغان تخمگذار می شود. همچنین گزارش شد که سختی و ضخامت پوسته تخم مرغ در مرغ های تخمگذاری که به جیره ی آنها 5/0% (Mkled & Charles ،1987 ) و 1% (Balnave & Muheereza, 1997) بیکربنات سدیم افزوده شد، بهبود یافت. وزن مخصوص تخم مرغ های گروه های آزمایشی پایین تر از گروه شاهد بود( 03/1 در برابر 075/1 g/l ؛ P<0.0001) و با افزایش سطح بیکربنات جیره، میزان وزن مخصوص تخم مرغ ها بطور خطی کاهش یافت(P<0.0001) (جدول 3). در یک آزمایش چند فاکتوریل تیماری، Grizzle و همکاران (1992) گزارش کردند که افزودن 1% بیکربنات سدیم به جیره ، در وزن مخصوص تخم مرغ ها ی مرغان تخمگذار ی که از سه نوع برنامه نوری مختلف و چهار منبع مختلف کلسیم استفاده نمودند، تغییری ایجاد نشد. همچنین، افزودن 5% بیکربنات سدیم به جیره، تغییری در وزن مخصوص تخم مرغ های مرغان در حال پیک تولید ایجاد نشد (Makled & Charles ،1987).اگرچه افزودن بیکربنات سدیم در جیره تاثیر عمده ای نداشت اما، افزایش سطح آن باعث افزایش خطی شاخص سفیده تخم مرغ شد (P<0.04 ؛ جدول 3). شاخص سفیده تحت تاثیر زمان آزمایش قرار گرفت و میزان آن در روز های 25، 50 و 75 نسبت به ابتدای آزمایش بترتیب 6/7، 2/9 و 9/6 درصد بود (P<0.0001). Lesson & Caston (1997) مرغان تخمگذار را با جیره های دارای تعادل اسید – باز ، 150، 200، 250 و 300 (میلی اکی والان در کیلو گرم) تغذیه نمودند و گزارش کردند که این جیره ها تاثیری بر ارتفاع و ضخامت سفیده تخم مرغ نداشت. شاخص زرده تخم مرغ مرغان گروه آزمایشی نسبت به گروه شاهد پایین تر بود(9/40 دربرابر 2/43 % ، P<0.03) و با افزایش سطح بیکربنات سدیم جیره، میزان آن، هم بطور خطی (P<0.0001) و هم بطور کوادراتیک (P<0.0001) کاهش یافت ( جدول 3 ). شاخص زرده نیز تحت تاثیر زمان آزمایش قرار گرفت (P<0.0001) و میزان آن در روز های 25، 50 و 75 نسبت به ابتدای آزمایش بترتیب 7/42، 8/38 و 43% بود. علاوه بر این، اثرات متقابل معنی داری بین جیره ها و زمان آزمایش بر شاخص سفیده (P<0.000، شکل1) و شاخص زرده (P<0.0001 ، شکل 2) وجود دارد. همچنانکه آزمایش تغذیه ای پیش می رفت، پاسخ شاخص های سفیده و زرده به افزودن بیکربنات سدیم به جیره، متفاوت بود.وجود همبستگی منفی بین شاخص های زرده و سفیده تخم مرغ (r= -0.41, P<0.0001) موافق با پاسخ مثبت اثرات متقابل تیمار (جیره ) و زمان آزمایش بود. با استفاده از بیکربنات سدیم در جیره ، واحد هاف تخم مرغ در تمامی زمان های آزمایش پاسخ شبیه به شاخص سفیده را از خود نشان داد(P<0.1 ، شکل 3 ). واحد هاف همبستگی مثبتی با شاخص سفیده داشت (r= 0.86, P<0.0001 ). این موضوع تعجب آور نیست، زیرا ساختمان سفیده به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده ی اصلی برای کیفیت داخلی تخم مرغ در ارتباط با واحد هاف می باشد (Eisen و همکاران، 1962). همچنین واحد هاف در تمامی طول زمان آزمایش در نوسان بود و مقادیر آن در روز های 25، 50 و 75 نسبت به ابتدای آزمایش بترتیب 79، 3/81 و 75 بود (P< 0.001). در پایان، در این آزمایش، اثرات افزیش سطح بیکربنات سدیم در جیره بر تولید و پارامتر های کیفی تخم مرغ، در طول اواخر دوره تخمگذاری، مورد بررسی قرار گرفت. افزایش سطح بیکربنات سدیم جیره از صفر تا 4/0 درصد باعث کاهش میزان تلفات و بازدهی تبدیل غذایی و همچنین افزایش مصرف خوراک و تولید تخم مرغ، بطور خطی شد. با این حال، اثرات افزودن بیکربنات سدیم به جیره بر پارامتر های کیفی تخم مرغ، متغیر می باشد. افزودن بیکربنات سدیم ممکن است باعث حفظ تداوم سودمندی تولید تخم مرغ در اواخر دوره ی تخمگذاری شود.
عثمان مرادی