راهنمایی در مورد مدیریت خشکسالی درمراتع و چراگاه ها


دسته بندی: تعذیه و پرورش دام
راهنمایی در مورد مدیریت خشکسالی درمراتع و چراگاه ها

عموما ً خشکسالی به این صورت تعریف شده که یک مدت زمان طولانی که بارش سالانه کمتر از 75 درصد میانگین باشد.


راهنمایی در مورد مدیریت خشکسالی درمراتع و چراگاه ها
عموما ً خشکسالی به این صورت تعریف شده که یک مدت زمان طولانی که بارش سالانه کمتر از 75 درصد میانگین باشد. بر اساس این تعریف، خشکسالی در حد 21% از بارش سالانه در دشتهای وسیع شمالی در سال 1940 اتفاق افتاد ( Holechek et at. 1989). توزیع ضعیف بارش در یک سال یا کمتر از میانگین بارش در سالهای پی در پی هم می تواند سبب خشکسالی شود.
خشکسالی یک عامل اصلی در مرتعداری است. در یک سال معین، پوشش گیاهی مرتع یا در فاز ترمیم یا تحت تاثیر خشکسالی ست. خشکسالی باعث تاثیرات بلند مدت میشود در حالی که ترمیم و بهبودی  یک پروسه طولانی ست. راهبردهای مدیریت باید   با فرصتهایی توان و انرژی گیاهان را برقرار یا بهبود ببخشد.
سرعت ذخیره سازی ابزار بسیار مهمی برای مدیریت چرا، بویژه تحت شرایط خشکسالی است. در این مورد هیچ روشی برای جبران چرای بیش از حد نیست. سرعتهای ذخیره سازی چراگاه های منحصر به فرد باید مبنی بر هدف سطوحی از بین بردن برگ گیاهان برای گونه های کلیدی باشد. بطوریکه شرایط مرتع تاثیرات نسبی کاهش خشکسالی را افزایش میدهد. موثرترین مدیریت خشکسالی آمادگی در سالهای قبل از خشکسالی ست. بهترین زمان برای تدارک حالاست.
همواره خشکسالی یک خسارت برای صنعت دام مراتع بویژه برای دامدارانی که در دوره تر سالی پیش بینی لازم را انجام ندهند خواهد بود. لازم است دامداران در سالهای خوب در سطوح میانگین بالایی از علوفه تولید شده سرمایه گذاری کنند، اما تنظیمات بموقع باید با بالانس نیازهای دام با علوفه دسترس پذیر و منابع غذایی هنگامی که خشکسالی رخ می دهد همراه باشد. انعطاف پذیری در مدیریت برای بقا لازم است. اهداف بنیادی مدیریت خشکسالی عبارتند از: 1- کاهش خسارت به منابع مرتع در خلال و بعد از خشکسالی. 2- کاهش خسارت مالی . دامدارانی که به این اهداف عمل می کنند ، سریا ً می توانند بر علوفه اضافی در سالهای خوب سرمایه گذاری کنند.  هنگامی که دامداران به موقع تصمیم بگیرند،خسارت  به علوفه و منابع زمین کاهش می یابد و سود ( درآمد ) بالقوه افزایش می یابد. دامداران می توانند اطلاعات قابل توجهی در طی خشکسالی های گذشته بدست آورده و از آن استفاده کنند. روش های بیشماری که برای گسترش مدیریت خشکسالی بکار می روند، مضوع بحث در این مقاله است. تصمیمات حساس می تواند پیشگیری کند با بررسی به موقع راه ها و اجرای درست طرحهای مدیریت خشکسالی. موفقیت روی مشاهده نمودن خشکسالی بعنوان رویداد طبیعی از محیط تولید دام مرتع، نه بعنوان یک رویداد فاجعه آمیز وابسته می باشد.
منظر تاریخی    
غیر قابل پیش بینی بودن دوره بازگشت خشکسالی یک عامل عمده محدودیت استفاده و گسترش منابع در دشتهای بزرگ است (Schumacher 1974 ). سیکلهای ترسالی و خشکسالی اثر بزرگی بر قیمتهای زمین، جمعیت و برنامه های دولتی در دشتهای بزرگ داشته است. در سال 1890 خشکسالیها سبب مهاجرت از منطقه ی درگیر شد. مهاجرت از مناطق تحت تاثیر خشکسالی های اخیر با مداخله برنامه های دولت در جهت کاهش ضربه اقتصادی خشکسالی محدود شده است.
اداره نظارت بر کشاورزی (AAA)، سرویس حفاظت خاک ( SCS )، کیفیت نواحی حفاظت خاک در خلال سال 1930 تاسیس شد. قطعات زمین نیمه حاشیه ای در نظر گرفته شده برای کشت توسط دولت فدرال خریداری شد به ماندن در علفزار یا دوباره تخم افشاندن به علفزار. این زمین ها توسط خدمات جنگل  U Sاز سال 1954 به عنوان چمنزارهای ملی اداره شد. تصویب قانون برنامه بانک خاک و برنامه حفظ منابع طبیعی دشتهای بزرگ در خلال خشکسالی 1950 مورد پذیرش واقع شد. این برنامه ها به حل مسائل ناشی از خشکسالی و کشت زمین نامناسب برای تولید محصول کمک کردند.
در طی دوره های نیک بینی مابین خشکسالی، بیشتر مردم متقاعد شدند که آب و هوا دگرگون شده و بایستی بهتر شود. در روزهای نخست، مروجان و سخنرانان زمین برای خط راه آهن ادعا کردند که بارندگی از شخم زمین پیروی می کند. اگرچه این مفهوم اساس علمی نداشت، اسطوره برای سالها پافشاری کرد. در طی دوره های ترسالی یا دوره های مطلوب، قیمتهای کالا، ارزشهای زمین افزایش می یابند و مرتع اضافی شکسته شده و مورد کشت واقع می شوند. برای مثال، از 1974 تا 1977 تقریباً 000,690 جریب از مراتع در جنوب Dakota برای تولید محصول شخم زده شدند.
خشکسالیها در دشتهای بزرگ با الگوهای گردش جوی غیر نرمال در ارتباط بوده که علت آن چندین فاکتور از جمله چرخه ی لکه خورشیدی و دمای سطح اقیانوس آرام. به هر حال، زمانیکه احتمال یک خشکسالی تعیین می شود، هنوز هواشناسان پیشاپیش  نمی توانند شدت خشکسالی را پیش بینی کنند. در نتیجه، احتمال وقوع خشکسالی این نیاز به آگاه بودن به یک بخش از  طرح مدیریت هر سال  را برنامه ریزی می کند.  
مشاهدات اکولوژیکی اولیه خشکسالی
تغییرات تاثیر انگیز در ترکیب گونه ها و قدرت تولید چراگاه های بومی در خلال خشکسالی بزرگ 1930 مستند شد. خشکسالی سطح مرطوب خاک را در 1930 تا 1931 کاهش داد، اما تاثیر اندکی در عمق ریشه  پوشش گیاهی چمنزار داشت. تابستان 1934 توسط ( Weaver 1968) شرح داده شد بعنوان برگترین خشکسالی  که تا به حال در چمنزار دائمی ثبت شده است. بطوریکه شرایط خشک ادامه یافت ، فشارها شدیدتر شدند و تا 1941 ایستادگی شد.
ترکیب گونه ها در پی پیشرفت خشکسالی به شدت تغییر یافت. بطوریکه در پی خشکسالی مقاوم ترین گونه ها از بین رفتند، زمین لخت شروع به ظاهر شدن در چمنزار های بلند کردند (Weaver 1968 ). در سالهای بین 1935، 36 تا 75 درصد منطق وسیعی از انواع  گیاهان چند ساله در علفزار بلند در   Nebraska و  Kansasاز بین رفتند.  
گیاهان معمولی نسبت به محیط های بسیار خشک، از جمله چمنزار، نخود آبی و بوفالو گراس در باختری غربی، به همان نسبت  کاهش گونه های  علفزار بلند، افزایش یافتند (Weaver 1968). چمنزار باختری غربی که در ابتدا جزء کوچکی از گراس های بلند بودند، اکنون به صورت  گونه غالبی در آمده اند که چراگاه ها را به سمت قهقرائی سوق داده اند. در اوایل بهار، تولید دانه بارور و توانا به انتشار به سوی مناطق جدید توسط ریزومهای بلند و باریک چمنزار باختری غربی با قابلیت سازگاری زیاد با محیطهایی که رطوبت خاکشان اندگ است ( (Weaver 1968. در 1941، مناطق وسیعی از چمنزارهای بلند توسط چمن های باختری غربی پوشیده شدند.
مرزهای بین گونه های گیاهان اصلی در دشتهای بزرگ در نتیجه خشکسالی  به سوی شرق منتقل شدند. بعد از 7 سال بواسطه رطوبت کم خاک ، منطقه چمنزار مخلوط 100 تا 150 مایل به سوی شرق حرکت کرد جایی که قبلا ً چمنزار های بلند بوده است (Weaver 1943). حتی بدون چرا، تعداد زیادی از گیاهان نوع چمنزار مخلوط به اجتماع های گیاهی کوتاه قد کاهش یافته بودند (Albertson and Weaver 1946).
از سال 1933 تا 1935، رطوبت خاک در چمنزار مخلوط کانزاس غربی در عمق کم نفوذ ریشه بکلی تهی شده بود. در جایی که در آغاز در هم آمیخته بود و در رقابت با shortgrass ها ، 90 تا 100 درصد از گیاهان اندک bluestem از بین رفتند. اگرچه بیشتر  sideoats grama  و big bluestem  تلفاتی را متحمل شدند اما بعضی بهبودی هایی در خلال دوره های ادواری بواسطه شرایط رشد مطلوب رخ داد. چمنزارهای کوتاه قدر که توسط blue grama  و buffalograssمسلط شده بودند تلفات کمی داشتند هنگامی که چرا نشده بودند، اگرچه چندین گونه  از علفها کاملا ً از بین رفتند. رشد سریع استولون این اجازه را به buffalograss داد تا سریعا ً زمین لخت را تحت پوشش قرار دهد هنگامی که شرایط رطوبتی خاک موقتا ً بهتر می شد. بنابر این پوشش اساسی buffalograss در بعضی سالها در طی 1930 بیش از 2 برابر شد. بوته های بومی مقاوم به خشکسالی و عفها با گسترش یا سیستمهای ریشه ای عمیق نیز در خلال خشکسالی بزرگ افزایش یافتند. گونه هایی که معمولا ً افزایش داشت شامل شوکران زهردار، اقطی‌ گل‌ درشت‌، بوته گل مینا، میله طلا ، western ragweed و پنیرک طلایی بودند.
هنگامی که بارش های مقطعی رخ داد، رشد تعداد زیادی از فرصت طلبان یکساله سبب یک تغییر دراماتیک در پیدایش مرتع شد. مناطقی که از خاکهای ترک خورده پوشیده بود و از پوشش گیاهی دائمی تهی بود ، جوانه زنی به کمال مطلوب در آن رخ داد. دانه ها توسط باد در تمام دشتهای بزرگ انتشار یافتند.
مدیریت خشکسالی در حین وقوع آن شامل مراحل زیر می باشد:
مرحله اول؛ شامل تشکیل ستادهای مرکزی و ستادهای اجرایی و عملیاتی مناطق بحرانی: ضروری است به محض اعلام خشکسالیها همکاری و عضویت در ستادهای مرکزی، ستاد اجرایی و اکیپ های اجرایی انجام پذیرد.
مرحله دوم؛ انجام مدیریت عمومی توسط اکیپ ستاد مرکزی است، که مدیریت کلی از طریق اکیپ های مختلفی که تشکیل شده است انجام می شود.
مرحله سوم؛ انجام مدیریت بررسی توسط ستاد اجرایی:
الف: تعیین و تخمین خشکسالی: جهت انجام بهینه مدیریت ضروری است ابتدا مناطق مورد تهدید شناسایی و محدوده های جغرافیایی بحران مشخص گردد و با بررسی شاخص های خشکسالی درجه آن تعیین گردد و پیش نیازهای دانشی جهت انجام این مهم به شرح ذیل است: - تعریف خشکسالی و مناطق مورد تهدید در کشور، - درجه بندی خشکسالی و انواع آن، - شاخص ها و درجه بندی خشکسالی،
ب: تعیین موارد مورد تهدید و چگونگی تعیین خسارت خشکسالی: بدیهی است در هر خشکسالی ابتدا بایستی موارد مورد تهدید شناسایی تا بتوان خسارات وارده را تعیین و در این رابطه راه کارهای مناسب جهت تخفیف اثرات مخرب را بکار بست. موارد مورد تهدید و اثرات آن بر روی اکوسیستم های طبیعی گیاه، دام و انسان بدین شرح است: - ایجاد پدیده بیابانزایی- گرایش قهقرایی مرتع و افزایش شیوع آفات گیاهی، - نا پایداری آب و خاک(فرسایش خاک)، - کاهش کمی و کیفی تولید علوفه، - محدود شدن ارزش رجحانی گیاه برای دام و ...
تعیین شدت تهدید خشکسالی جهت اولویت بندی: با توجه به نظام های مختلف بهره برداری و نوع مدیریت نگهداری و گونه دام شدت تهدید متفاوت می باشد. مدیریت سنتی بیشترین تهدید پذیری را در مقابل خشکسالی دارد.
ج- تعیین خسارت به نظامهای بهره برداری: از آنجاییکه نظام بهره برداری در هر منطقه متفاوت می باشند، بنابراین میبایستی ضمن شناخت اولیه این نظامها در رابطه با اولویت بندی شدت تهدید در نتیجه انجام عملیات اجرایی مناسبی را به مرحله اجرا در آورد که پیش نیازهای دانشی بدین شرح است: - آشنایی با انواع روش های بهره برداری و شیوه های مدیریت نگهداری دام سبک و سنگین: سه روش گله داری و دامداری با سه شیوه­ی مدیریت سنتی، نیمه صنعتی و صنعتی وجود دارد.
د- مانیتورینگ دام در حالت خشکسالی و تعیین شاخص های بحران: انجام مدیریت اجرایی مناسب نیازمند تعیین اولیه شاخص های بحران می باشد. به عبارت دیگر پس از تعیین شاخص های بحران نوع و مقدار خسارت و عملیات اجرایی قابل اجرا می باشد.
ه- تعیین دام های مازاد در شرایط بحران: از آنجاییکه به جهت جلوگیری از خسارت بیشتر به منابع طبیعی و دام ضروری است، تعادل دام در مرتع صورت پذیرد، پس باید بتوان دام مازاد را تعیین نمود. جهت انجام این مهم آگاهی از نیاز غذایی دام سبک در مرتع و نیز تعیین ظرفیت موجود در شرایط بحران از اقدامات ضروری در زمان خشکسالی است. با توجه به محاسبات انجام شده بازاء کاهش هر یک درصد از نزولات میبایستی یک درصد از دام مولد با همراهان ترکیب گله از مرتع خارج گردند.
مرحله چهارم؛ انجام مدیریت اجرایی توسط اکیپ­های اجرایی:
پس از انجام مدیریت عمومی و بررسی، مدیریت اجرایی به مرحله اجرا در خواهد آمد. بدین معنی که اکبپ­های اجرایی تخصصی بر اساس تخمین نیاز تجهیزاتی و اعتباری به منطقه گسیل خواهند شد و در پایگاههای عملیاتی که به این منظور بر پا شده اند مستقر خواهند شد. این اکیپ ها شامل اکیپ های ثابت وسیار خرید دام، توزیع و فروش علوفه، پشم چینی، دامپزشک، آبرسان، اقتصادی و اجتماعی و آمار و اطلاعات بوده که هر کدام وظایف خاصی را انجام خواهند داد.
شناخت اثرات مخرب خشکسالی:
- اثرات مخرب بر روی خاک: در زمان خشکسالی اثرات مخرب خاص بر اکوسیستم های طبیعی شامل پدیده بیابان زایی در اثر فرسایش و بادی، فرسایش خاک، خاک زدایی و تغییرات مواد معدنی خاک اتفاق می افتد.
- اثرات مخرب بر روی مرتع: در زمان خشکسالی گرایش مرتع منفی بوده و با افزایش بیماری های گیاهی و شیوع آفات، توازن منفی رشد و نمو گیاهان پر کیفیت علوفه ای، باعث از بین رفتن بیشتر مرتع و فرسایش آن  می شود.
- اثرات مخرب بر روی منابع آب: در زمان خشکسالی نه تنها کاهش منابع آبی وجود دارد، بلکه به دلیل افت سطح آبهای زیرزمینی باعث مشکلات استحصال آب می گردد و این در حالی است که خشکسالی باعث رشد و نمو باکتریها و انگل ها در آب گردیده و مواد معدنی و املاح مضر در آنها افزایش یافته است.
- اثرات مخرب بر روی مسائل اقتصادی و اجتماعی: در زمان خشکسالی کاهش تولیدات اتفاق می افتد و در نتیجه بروز مشکلات اقتصادی دامداران اجتناب ناپذیر بوده و حتی طبعات ناشی از این مشکل اقتصادی که شامل مهاجرت و خالی گذاشتن قطب های تولیدی، نگهداری بیش از حد دام جهت ترمیم گله و غیره باعث افزایش مشکلات می شود.
راه کارهای اجرایی
در رابطه با جلوگیری از اثرات مخرب بر روی اکوسیستم های طبیعی می بایستی روش های مبارزه با فرسایش خاک و آب توسط ارگانهای ذیربط به دامداران و مرتع داران آموزش داده شود و طرح های لازم دولتی پیشنهاد و اجرا گردد.
به منظور جلوگیری از اثرات مخرب بر روی مرتع می بایستی روش های مبارزه با سیر قهقرایی مرتع توسط ارگان های ذیربط به  دامداران و مرتع داران آموزش داده شود. معرفی و تشویق به کاشت گیاهان بوته ای و مقاوم جدید به مرتع و عملیات آبخیزداری با لحاظ کیفیت علوفه گیاهان از راهکارهای مناسب اجرایی می باشد.
در رابطه با کاهش اثرات مخرب اقتصادی و اجتماعی انجام عملیات زیر ضروری است:
- واگذاری یارانه خشکسالی به دامداران جهت تداوم زندگی مناسب
- واگذاری یارانه خسارت های پرداخت نشده
- پرداخت یارانه علوفه پس از خشکسالی به منظور تقویت بنیه مالی دامداران
- ایجاد انگیزه و حمایت های مالی جهت نگهداری دام های سنگین به جای دام های سبک با مدیریت صنعتی
- ایجاد تشکل های دامداری و حمایت های لازمه
اجرای طرح های ملی در مناطق تهدید شده با بهره گیری از تجربیات کسب شده به منظور اصلاح نظام بهره برداری و روش مدیریت، مثل استفاده از تجربیات طرح تعادل دام و مرتع که می توان با مدیریت بهتر و رفع نقص های آن به نحو احسن از آن بهره گیری کرد.