سنجش آبستنی گاوهای شیری


دسته بندی: تعذیه و پرورش دام
سنجش آبستنی گاوهای شیری

بخشی از مشکل بودن شناسایی اجزای ژنتیکی آبستنی، نبود اندازه های دقیق می باشد.
امروزه اظهار نظرهای متفاوتی در خصوص این مسأله وجود دارد که آیا واقعاً روند کاهش اجرای موفقیت آمیز تولیدمثل در جمعیت گاوهای شیری، وجود دارد یا نه؟ در ایالات متحده ی آمریکا نرخ آبستنی حدود 0/5 درصد در سال تخمین زده شده است. در سیستم بهبود گله های شیری(DHI) گزارشات مرکز پردازش داده ها در پروو (Provo) نشان داده، که روزهای باز (days open) از 128 روز در سال 1989 به نزدیک 150 روز در سال 2003 افزایش یافته است.در طی این مدت، کل سرویس های منجر به حاملگی از میانگین 2/04 به 2/24 رسید. مرکز پردازش رکوردهای گاوهای شیری در شمال کارولینا ، گزارشات مشابهی را مبنی بر روند رو به کاهش این مسأله ارائه داده است. در بریتانیا نرخ آبستنی طی اولین سرویس از سال 1975 تا سال 2003 به طور میانگین سالانه یک درصد رشد داشته است. برخی کارشناسان معتقدند پائین آمدن نرخ آبستنی در نتیجه ضعف مدیریت در برآوردن نیازهای گاوهای با تولید بالاست و برخی دیگر بر این باورند که این مشکل ناشی از ژنتیک حیوان است.
سنجش آبستنی
بخشی از مشکل بودن شناسایی اجزای ژنتیکی آبستنی، نبود اندازه های دقیق می باشد. جهت سنجش اجزای تولیدمثلی سه سنجش وجود دارد:
1- روزهای شیردهی طی اولین جفتگیری
2- کارآیی تشخیص فحلی
3- آبستنی یا توانایی گاو به حاملگی در اولین یا دومین تلقیح.
بیشتر سنجه های آبستنی یا دقیق نیستند و یا در برخی موارد، مانند فاصله ی گوساله زایی، به موقع نمی باشند. همچنین برای پیدا کردن تفاوت های ژنتیکی بسیاری از صفات، تعداد دختران بالا با دقت زیاد و قابل اندازه گیری مورد نیاز است. برخی کشورها نیازمند رکوردهای تلقیح نیز می باشند. برای سنجش بهداشت و صفات باروری در کشورهایی چون دانمارک، فنلاند، نروژ و سوئد، ارزیابی های ژنتیکی و شاخص های آبستنی گاوهای ماده مورد توجه قرار می گیرد. در فرانسه، آلمان، اسرائیل و هلند، ارزیابی های ژنتیکی نرها بر اساس آبستنی دختران انجام می گردد. در کانادا، آمریکا و بریتانیا نیازی به گزارشات تولیدمثل، انتشار بیماری و یا سایر صفات نامطلوب نمی باشد. در این کشورها تمامی داده ها از کانادا گرفته می شود و پارامترهای ژنتیکی تخمین یا محاسبه می گردند که از دقت بالایی هم برخوردار نمی باشند.
ژنتیک آبستنی
وراثت پذیری آبستنی در بیشتر گاوها، در حدود کمتر از یک تا 3 درصد اندازه گیری شده است. صفات تولیدمثلی بیشتر تحت تأثیر مدیریت، محیط و ژنتیک غیرافزایشی هستند تا واریانس ژنتیک افزایشی.
احتمال دیگر این است که ما این صفات را به طور صحیح تعیین نکنیم. واریانس ژنتیک افزایشی به ما امکان می دهد تا در انتخاب پیشرفت کنیم. به طور مثال سوئد سالهای زیادی است که روش تلقیح مصنوعی(AI) را برای مقابله با تخمدانهای کیستی گاوهای شیری خود به اجرا درآورده است. حتی اگر توارث پذیری کیست تخمدانها پائین باشد، پرورش دهندگان این کشور وقوع این وضعیت را در گاوهای شیری خود کاهش داده اند.
موانع تبارآمیزی در آبستنی
آمیزش خویشاوندی (Inbreeding) به عنوان یک عیب در آبستنی گاوها و بروز صفات نامطلوب شناخته می شود. سطح فعلی آمیزش خویشاوندی در گاوهای شیری در محدوده ی 2 تا 3 درصد می باشد. آمیزش خویشاوندی موجب آسیب رسیدن به صفات مهم اقتصادی می شود. هر چند ظاهراً هر یک درصد تغییر در آمیزش خویشاوندی، فاصله ی بین دو زایش را تنها به میزان 0/25 روز تغییر می دهد، اما کاهش بروز آبستنی از 0/5 به 1 درصد را توجیه نمی کند.
به هر حال مالکان گله ی گاوهای شیری جهت جلوگیری از وقوع مشکلات، دلیل خوبی برای آمیزش بسته افراد دارای قرابت فامیلی، دارند. استفاده ی زیاد از توده ی کمی از گاوهای نر گله می تواند به تبارآمیزی بسیار محدود جمعیت منتهی گردد. در بیشتر موارد پرورش دهندگان باید از آمیزش خویشاوندی بیشتر از 6/25 % جلوگیری نمایند (مترجم).
رابطه ی منفی آبستنی با تولید
تحقیقات انجام شده در بریتانیا و هلند، مشخص کرده است که میان آبستنی و تولید شیر رابطه ی منفی ژنتیکی وجود دارد. همبستگی میان فاصله ی گوساله زایی و شیر، چربی و پروتئین 0/56 تا 0/61 تخمین زده شده است. تولید بالاتر از میانگین، توان ژنتیکی منفی تری را نسبت به افزایش فاصله ی گوساله زایی در پی دارد.
در بریتانیا وضعیت نمره بدنی (BCS) در ماه آخر زایش ثبت می شود. وراثت پذیری BCSحدود 28% است. همبستگی ژنتیکی BCS و صفت لاغری نسبت به فاصله گوساله زایی 0/40- و 0/47 محاسبه گردیده است. به معنای دیگر لاغری و لاغری مفرط گاوها، فاصله ی گوساله زایی طولانی تری را در پی دارد. حتی پس از تطبیق نمودن میزان تولید شیر، نسبت بین BCS و فاصله ی گوساله زایی 0/22- بود. ( در واقع این اظهار نظرها ژنتیکی بوده و به دلیل تولید بالا نمی باشند).
در هلند، تحقیقات نشان داده است که میان آبستنی، تولید، مصرف خوراک و تغییر وزن زنده تناسبی وجود دارد. آنها برای سنجش آبستنی از روش جدیدی استفاده کرده اند. در این روش روزهایی از اولین فعالیت لوتیال پس از زایش (CLA) ـ اولین سیکل پس از زایش ـ توسط سطح پروژسترون شیر اندازه گیری می شود. وراثت پذیریCLA به طور معمول حدود 16% می باشد. این روش نسبت به اجرای سایر روشهای سنجش تولید مثلی، بهتر است. CLA نسبت منفی با میزان شیر، چربی و پروتئین دارد. مقادیر بالاتر مربوط به تأخیر افتادن CLA می باشد (مترجم).
بالانس انرژی، وزن زنده در طول شیردهی و افزایش وزن، همه رابطه ی مثبتی با کاهش CLA دارند. رابطه خوراک مصرفی و میزان تولید شیر تعدیل شده با CLA بالا می باشد.
جنبه سودآوری تحقیقات هلندی ها و اقدامات انجام شده در بریتانیا موجب گردیده است که دانشمندان، رابطه میان تولید و آبستنی را بیشتر مورد توجه قرار دهند. آنها همیشه فاکتورهایی را که ممکن است بر توان تولید مثلی گاو و همچنین حفظ تولید بالا، مانند بالانس انرژی، خوراک مصرفی و BCS مؤثر می باشند را مد نظر قرار می دهند و امروزه در صنعت دامپروری از این صفات در انتخاب استفاده می گردد.
شاخص های انتخاب
در شاخص انتخاب ارزش عملکرد صفات مختلف یا یکدیگر ترکیب می شوند و ارزش واحدی را برای فرد تشکیل می دهند. این روش باعث می گردد که ضعف عملکرد حیوان در یک سری صفات با ارزش گروهی دیگر صفات جبران شود. در شاخص انتخاب اطلاعاتی چون توارث پذیری هر صفت، انحراف معیار فنوتیپی هر صفت، همبستگی فنوتیپی بین صفات، همبستگی ژنتیکی بین صفات و ارزش اقتصادی نسبی بین صفات مورد نیاز است. به دلیل رابطه ی ژنتیکی منفی میان تولید (شیر، چربی و میزان پروتئین) و آبستنی، اگر انتخاب را برای تولید انجام دهیم، نرخ آبستنی کاهش خواهد یافت. وراثت پذیری پائین صفات تولید مثلی، موجب شده است که نتوانیم انتخاب را صرف صفات تولید مثلی و آبستنی نمائیم. به هر حال منظور کردن پارامتر سنجش آبستنی در شاخص انتخاب، می تواند از تلفات آبستنی (بدون کاهش یافتن جدی پیشرفت ژنتیکی میزان تولید) جلوگیری نماید. در بریتانیا شاخص استفاده از BCS و فاصله ی گوساله زایی گسترش یافته است. سایر کشورها از شاخص وزن به فاصله ی گوساله زایی یا عدم بازگشت برای سرویس مجدد استفاده می نمایند. این سنجش منوط به دقت تشخیص آبستنی است .
پیشنهادات
موارد ذیل، جهت افزایش سطح مدیریت تولید مثل گاوداری ها پیشنهاد می شود:
1- راه حل کوتاه مدت برای بهبود تولید مثل گله ی گاوهای شیری، مدیریت وضع شیردهی گاوها با مراجعه به وضعیت بدنی و بالانس انرژی در اوایل شیردهی است.
2- میان صفات تولیدی و اتلاف وزن در اوایل شیردهی، خوراک مصرفی، BCS و تولید مثل پائین، اثر متقابل وجود دارد.
3- سطوح بالاتر پرورش خویشاوندی نسبت به آمیزش های انفرادی را، می توان با استفاده از برنامه ی آمیزش Outbreeding یا پرورش غیر خویشاوندی کاهش داد.
4- اطلاعات BCS را باید در اوایل شیردهی جمع آوری نمود.
5- استفاده از شاخص انتخاب برای صفت شیر ممکن است، از کاهش بیشتر نرخ آبستنی جلوگیری نماید.
6- با استفاده از سنجش عملی آبستنی در سیستم کانادایی، می توان ارزش ژنتیکی این صفت را در انتخاب وارد نمائیم.