فیزیولوژی گردش خون در طیور


فیزیولوژی گردش خون در طیور

دستگاه گردش خون دربرگیرنده قلب،رگ های خونی ودستگاه لمفاوی است.
فیزیولوژی گردش خون در طیور
دستگاه گردش خون دربرگیرنده قلب،رگ های خونی ودستگاه لمفاوی است. به رگهایی که خون را از قلب دورمی کنند،سرخرگ وبه آنهایی که خون را به سوی قلب برمی گردانند، سیاهرگ گفته می شود.رگهای لمفاوی،مایع بافتی را به سیاهرگهای بزرگ بدن می رسانند.
قلب
قلب اساساً یک پمپ عضلانی توخالی است که بدون توقف خون را به سراسربدن پمپ می کند.اگر چه قلب چندان بزرگترازمشت دست نیست ولی .....
رگهای خونی بزرگی که به قلب متصل اند، خون را به ریه ها وبدن می برند وبازمی گردانند،رگهای خونی کوچکتری که روی سطح قلب قراردارند،غذا واکسیژن را به آن رسانده ومحصولات دفعی ازقبیل دی اکسیدکربن را ازآن خارج می کنند.
بخش بیشترقلب راکیسه پری کاردیوم دربرمی گیرددرون این کیسه کاملا بسته،مقداربسیار اندکی مایع(برای لغزنده کردن)موجود است.وضعیت قرارگرفتن قلب دراین کیسه،مانند فرو بردن مشت دریک بالن پرازهوا است.
این وضعیت،دولایه کاملا مشخص دراین کیسه به وجود می آورد.به لایه درونی که سطح بیرونی قلب را می پوشاند،ویسرال پری کاردیوم وبه لایه بیرونی،پارایه تال پری کاردیوم،گفته می شود.
سیتم هدایتی قلب
ضربان قلب،دربخشی ازقلب،به نام گره سینوسی-دهلیزی((SA-nodeآغازمی شود؛این گره را گام ساز(پیش گام)قلبی نیز می گویند.این گره،دسته ای از سلول های ویژه قلب است که در پیوندگاه بزرگ سیاهرگ پیشین ودهلیزراست قراردارند.ایمپالس عصبی آغاز شده دراین گره،به دهلیزها منتقل،وموجب منقبض شدن آنها(سیستول دهلیزی)می شود.گره دیگری،به نام گره دهلیزی-بطنی(AV-node )که درون دیواره بین دهلیزهاقراردارد،ایمپالس عصبی را به ماهیچه بطن ها،منتقل می کند.این ایمپالس،از راه بارهایی به نام دسته دهلیزی-بطنی یا دسته هیس وهمچنین،شبکه پورکینجی به بطن ها منتقل می شود وسیستول بطنی رادرپی خواهد داشت.گروه سینوسی-دهلیزی،زودترازدیگربخش های سیسیتم هدایتی قلب،دی پولاریزه می شود واز این رو،پیش از آنکه این بخش هابه خودی خود،دی پولاریزه شوند،آنها راتحریک می کند.
تنظیم ضربان قلب
تنظیم بسامد ضربان قلب به وسیله سیستم هدایتی قلب،برای کارکردن منظم قلب،بدون نیازبه کنترل عصبی،کافی است اما بسامد ضربان قلب وقدرت انقباض ماهیچه قلب به وسیله اعصاب اتونومیک کنترل می شوند.تحریک عصب واگ،فعالیت قلب را کاهش می دهد ولی تحریکات سمپاتیکی موجب افزایش کارقلب می شوند.به طورکلی،ضربان قلب درجانوران کوچکتر،بیشتراست وبا افزایش وزن جانور،کاهش می یابد.
کنترل عصبی دستگاه گردش خون،بوسیله مرکزقلبی-عروقی(درمدولای مغز)انجام می شود. مراکزبرترمغز(مانندکورتکس ودستگاه لیمبیک)پیام های رابه این مرکزمی فرستند.
گیرندهای شیمیایی،فشاروپروپریوسپتورها(که بروزحالت دراندام هاوماهیچها رادرک می کنند)،پبام هایی رابه مرکزقلبی-عروقی می فرستندوموجب تنظیم بسامد ضربان قلب می شوند.هورمونها ویونها(سدیم،پتاسیم وکلسیم)نیزآثارمهمی برقلب می گذارند.هورمونهای اپی نفرین ونوراپی نفرین،کارایی پمپ قلب را افزایش می دهند؛این هورمونها،بسامد ضربان قلب وقدرت انقباض ماهیچه ای را افزایش می دهند.هورمون تیروکسین نیزتاثیرات همانندی دارد. ناهنجاریهای تعادل غلظت یونهادرمایع درون سلولی وبرون سلولی نیزبرکارقلب تاثیرمی گذارد.افزایش غلظت یونهای سدیم یا پتاسیم درخون،بسامد ضربان قلب وقدرت انقباض آن راکاهش می دهد.افزایش اندکی درغلظت یون کلسیم برون سلولی،بسامی وشدت ضربان قلب راافزایش می دهد.سن،جنس،وضعیت فیزیکی بدن نیزبرکارقلب اثرمی گذارند.
دیواره قلب از3لایه،تشکیل شده است
1-لایه بیرونی یا اپی کاردیوم که همان ویسرال پری کاردیوم است.
2-درونی ترین لایه،به نام اندوکاردیوم،یک لایه نازک ازبافت پوششی(اندوتیلیوم)سیستمی رنگی است.این لایه،سطح درونی دیواره رگ هاوقلب را می پوشاند.
3-بین دو لایه بالا،یک لایه ماهیچه ای به نام مایوکاردیوم یاماهیچه قلب،قراردارد.
- درداخل قلب، چهار بخش یا محفظه جداگانه وجود دارد، سمت راست قلب که از دهلیز راست و بطن راست تشکیل می شود، خون کم اکسیژن را دریافت می کند. درسمت چپ قلب، دهلیز چپ و بطن چپ خون تازه و پر اکسیژن را دریافت می کند.
- قلب بین دو ریه بر روی دیافراگم ( ورقه عضلانی گنبدی شکلی که سینه و شکم را از هم جدا می کند ) قرار دارد. در حدود دو سوم قلب در سمت بدن قرار دارد، ماهیچه قدرتمند قلب به طور مداوم منقبض می شود و خون را از قلب به دیگر قسمت های بدن می راند. این نوع خاص ماهیچه هیچگاه خسته نمی شود و فقط در قلب وجود دارد.
حفره های قلب
حفره های قلب،قلب رابه دوبخش ،به نامهای قلب راست وچپ تقسیم می کنند.هر طرف قلب،محفظه ای داردکه خون را از دیگر اندام های بدن دریافت می کند وبه آن،دهلیز می گویند.محفظه ای دیگر،خون را به اندام های بدن می فرستدوبه آن،بطن گفته می شود.بین هر دهلیزوبطن ،دریچه ای بنام دریچه دهلیزی-بطنی(دریچهAV)وجوددارد.
به دریچه ای که بین دهلیزچپ وبطن چپ قراردارد،دریچه دولختی یا بای کاسپیدو یا میترال، وبه دریچه ای که بین دهلیزراست وبطن راست واقع شده است،دریچه سه لختی یاترای کاسپیدمی گویند.دریچه مسترال ارای دوزبانه ودریچه سه لختی دارای سه زبانه است.هر زبانه،تقریبا به شکل یک سه ضلعی است.لبه بالایی زبانه ها،به دیواره درونی بطن(درمحل پیوند دهلیزوبطن)،چسبیده است ولبه آزادزبانه ها،به وسیله چندین رباط تندون مانند(کوردی-تندبنب)،به دیواره بطن می پیوندد.
یک دریچه سه لختی(دریچه سینی)،درپیوندگاه آئورت وبطن چپ وهمچنین،درپیوندگاه سرخرگ ششی وبطن راست،وجود دارد.این دریچه ها،ازبازگشت خون سرخرگی به بطنها، جلوگیری می کند.
نقش هریک ازحفرات قلب درسیکل قلبی
انواع دریچه های قلبی:
دریچه های داخل قلب ازجریان اشتباه خون دربدن جلوگیری می کنند. این دریچه ها از قطعات بافتی زبانه مانندی ساخته شده اند.اگر خون درجهت عکس جریان یابد،جریان معکوس با این قطعه ها برخورد می کند وآنها را وادارمی سازدکه بسته شده ومجرا را ببندند.دریچه های دولختی و سه لختی ازجریان معکوس خون وبازگشت خون به داخل قلب جلوگیری می کنند.
دریچه نیم هلالی
قلب دودریچه نیم هلالی دارد. این دریچه ها درخروجی قلب واقع شده اند تا ازبازگشت خون به درون قلب پس از پمپ شدن آن به خارج جلوگیری کنند. یکی ازاین دریچه ها ازبازگشت خون ازسرخرگ ریوی ( رگ بزرگی که خون را به ریه ها می برد) جلوگیری می کند.
دریچه دیگرازبازگشت خون درآئورت( سرخرگ اصلی بدن، که برای ارسال به بدن است) جلوگیری می کند.
عملکرد دریچه نیم هلالی
محفظه تحتانی قلب منقبض می شود وخون را ازطریق دریچه نیم هلالی واقع درخروجی قلب بیرون می راند،فشاربالای خون سه قطعه انعطاف پذیرواقع دردریچه را بازمی کند واین امکان را فراهم می سازد که خون ازقلب خارج شود و وقتی که قلب بین دوتپش استراحت می کند،خون شروع به بازگشت به درون قلب می کند،این جریان معکوس سه محفظه را پرمی کند وموجب بسته شدن آنها می شود.
دریچه دهلیزی – بطن
دودریچه درقلب وجود دارد که بازگشت خون ازمحفظه های پایین قلب به درون محفظه های فوقانی جلوگیری می کند.دریچه دو لختی درسمت چپ قلب قراردارد.درسمت راست دریچه های سه لختی قراردارند.
عملکرد دریچه دولختی
وقتی که خون ازمحفظه فوقانی قلب به محفظه تحتانی آن جریان می یابد ازدریچه قیفی شکلی دولختی عبورمی کند.جریان خون درجهت درست هنگام استراحت قلب بین دو پش به آسانی ازاین دریچه عبورمی کند، وقتی که محفظه تحتانی منقبض می شود، خون شروع به جریان درجهت عکس می کند وبا برخورد با قطعه های بافتی دریچه موجب بسته شدن آن می شود، طنابهای متصل به این قطعات مانع ازبرگشتن کامل آنها می شوند.
تپش قلب وسرعت آن
قلب درتمام مدت عمرباسرعت بیش ازیک باردرثانیه می تپد.خون ازرگهای خونی که سیاهرگ نامیده می شوند به درون قلب می ریزد.ماهیچه قلبی خون را به سختی فشرده وخون تحت فشاربه درون رگهای دیگری که به سرخرگ موسومند رانده می شود.همانگونه که ذکر گردید قلب ازنوع خاصی ماهیچه ساخته شده است که هیچگاه خسته نمی شود.این ماهیچه 60 تا 80 باردردقیقه فشرده ورها می شود.وقتی که ورزش می کنیم.این رقم می تواند تا 100 باردردقیقه افزایش یابد.
ارتباط قلب ورگهای خونی
خون وقتی که ازقلب خارج می شود به همه جا نمی ریزد.بلکه به آرامی وارد لوله هایی بنام رگهای خونی می شود.نخست خون به داخل لوله هایی بنام سرخرگها جریان می یابد. سرخرگهایی که قلب را ترک می کنند، لوله های ضخیمی هستند.بزرگترین آنها(( آئورت)) نام داردکه قطرآن5/2 سانتیمتر(یا یک اینچ)است،سرخرگها بلافاصله به لوله های کوچکتر زیادی تقسیم و شاخه شاخه می شوند.
این رگهای خونی، خون را به همه قسمتهای بدن حمل می کنند.هرچه ازقلب دورتر می شوند،رگهای خونی بیشتری و با اندازه های کوچکتری وجود دارد.باریکترین رگهای خونی مویرگها نام دارند که آنقدرکوچک هستند که برای دیدن آنها نیازبه میکروسکوپ هست. مویرگها به یکدیگرملحق می شوند ورگهای بزرگتری را بوجود می آورند.این رگها خون را به سمت قلب برمی گردانند.این رگها سیاهرگ نامیده می شوند،هرچه به سمت قلب نزدیکتر می شوند.تعدادشان کمترواندازه شان بزرگترمی شود.
بزرگترین سیاهرگها، خون را به داخل قلب تخلیه می کنند.درواقع رگها خون بدن را دریک چرخه حمل می کنند.سرخرگها خون را ازقلب دورمی کنند،مویرگها به قسمتهای مختلف بدن خون رسانی می کنند،سیاهرگها خون را به قلب برمی گردانند، قلب ورگهای خونی راسیستم گردش خون می نامند. که موجب گردش خون درتمام بدن می شوند درواقع قلب بهترین پمپی است که دراین امردخالت دارد.
- دهلیز چپ
خون حاوی اکسیژن زیاد ودی اکسیدکربن کم ازریه ها وازطریق وریدهای ریوی
(سیاهرگهای ریوی) به داخل دهلیزچپ وازمیان دریچه دو لختی یا میترال به داخل بطن چپ هدایت می شود.
- بطن چپ
با انقباض بطن چپ خون ازطریق دریچه آئورت وشریان آئورت به تمام بافت های بدن می رسد.
- دهلیز راست
خونی که ازبافت های بدن که حاوی اکسیژن کم ودی اکسید کربن زیاد می باشد ازطریق وریدهای اجوف تحتانی وفوقانی به دهلیزراست وارد می شود وازمیان دریچه سه لختی یا تریکوسپید به بطن هدایت می شود.
- بطن راست
با انقباض بطن راست خون ازطریق دریچه ریوی و شریان ریوی به داخل ریه ها انتقال یافته تا درآنجا تبادل اکسیژن ودی اکسید کربن صورت گیرد.
گردش خون ششی
گردش خون ششی،به آن بخش ازگردش خون گفته می شودکه همه خون را درشش ها،به جریان می اندازد.خون کم اکسیژن،ازراه سیاهرگ های بزرگی،به نام بزرگ سیاهرگ پیشین وبزرگ سیاه رگ پسین،به دهلیزراست می رود.سپس،خون ازدریچه سه لختی گذشته،وارد بطن راست شده وازآنجا به درون سرخرگ ششی،پمپ می شود.
سرخرگ ششی،دوشاخه می شودوهرشاخه،به یکی ازشش ها می رود.هرشاخه،به رگهای کوچکتری به نام سرخرگ لبی،تبدیل می شودکه هرکدام به یکی ازبخش های(لب های)شش می رود.این رگها نیزتقسیم شده وسرانجام،آرتریول هاومویرگ های ششی را به وجود می آورند.مویرگ های ششی،با آلویول های ششی درارتباط هستند.دراینجا،کمترین مقدار بافت،هوای درون شش هاوخون مویرگی راازهم جدا می کند که تبادل گازها بین هوا وخون را آسان می سازد.
پس ازتبادل گازها،خون آبی رنگ وکم اکسیژن،به خون قرمزواکسیژن دار،تبدیل شده ووارد ونیول ها میشود.سرانجام،سیاهرگ های ششی،خون اکسیژن داررا به دهلیزچپ می ریزند؛ دراینجا،گردش خون ششی به پایان می رسد.
سرخرگها
سرخرگ هاازقلب آغازمی شوند وپس ازبیرون آمدن ازقلب،شاخه شاخه شده وسرانجام،به سرخرگ های بسیارریزی،به نام آرتریولتبدیل می شوند.آرتریول ها،بامویرگها ارتباط پیدا می کنند،ومویرگ ها،دوباره به هم می پیوندند وسیاهرگ های بسیارریزی،به نام ونیول را می سازند.ونیول ها به یکدیگرپیوسته ،وسیاهرگ های بزرگتررا می سازند؛سرانجام،سیاهرگ های بزرگ به قلب می پیوندند.
دیواره سرخرگ های بزرگ،الاستیک وکشش پذیراست.دیواره سرخرگ های متوسط،مقدار زیادی ماهیچه صاف داردکه قطردهانه رگ را کنترل کرده ودرنتیجه،مقدارخونی راکه از سرخرگ عبورمی کند،تنظیم می کنند.
بخش پایانی آرتیریول ها نیزماهیچه صاف دارد،ومقدارخون واردشده به مویرگ هاراکنترل می کند.نیروی موجود دردیواره آرتیول ها،موجب حفظ فشارخون در سیستم سرخرگی می شود.الاستیسیته دیواره سرخرگ های بزرگ،برای حفظ فشارخون،هنگام انبساط قلب، ضروری است.
سرخرگ های کلیوی
سرخرگهای کلیوی،به کلیه ها خون می رسانند.یک جفت هستند.این سرخرگها،پس از سرخرگ مزنتریک پیشین قراردارند.درحیوان نر؛سرخرگهای بیضه(سرخرگهای اسپرماتیک درونی)،پس ازسرخرگ کلیوی همان سمت،جدا می شوند.درماده،سرخرگهای تخمدانی (سرخرگهای رحمی-تخمدانی)،ازهمین موقعیت،جدا می شوند.این سرخرگها،خون خون را به تخمدانها وبخش های پیش رحم می برند.
گردش خون باب جگر
خون سیاهرگی معده،روده ها،پانکراس(لوزالمعده)وطحال،ازراه سیاهرگ باب به جگرمنتقل شده، ودرآنجا پالایش می شود.سیاهرگ باب،پس ازورودبه جگر،به شاخه های کوچک تری تبدیل شده وسرانجام،به سینوس های(شبکه مویرگی)جگرختم می شود.دراین بخش،خون با سلول های جگرتماس پیدا می کندوپس ازآنکه تحت تاثیرسلول های جگرقرارگرفت،به سیاهرگ مرکزی هریک ازلب های جگرمی رود.سیاهرکهای مرکزی به هم می پیوندند وسرانجام،سیاهرگ جگررا می سازندکه به بزرگ سیاهرگ پسین می پیوندد.
سیسنم باب،به سسیتم خونی گفته می شودکه درآن،یک سیاهرگ،به شبکه ای مویرگی تبدیل شودکه دوباره به هم پیوسته تایک سیاهرگ دیگررابه وجود آورند.بین هیپوتالاموس وهیپوفیز پیشین نیزیک سیستم باب،به نام سیستم باب هیپوتالاموس-هیپوفیزوجود داردکه هورمون های هیپوتالاموس رابه سلول های هیپوفیزمی رساند.درپرندگان وبرخی خزندگان ودوزیستان، بخشی از خون اندام های حرکتی پسسین،به کلیه ها وارد می شودویک سیستم باب رابه وجود می آورد.
سیاهرگ ها
سیاهرگ ها نسبت به سرخرگ های مشابه،گشادترولی دیواره آنها نازکتراست.مقدارماهیچه صاف دردیواره سیاهرگ هابسیارکم است.دریچه های دولختی(که به آنها دریچه های لانه کبوتری نیزگفته می شود)درسراسرسیستم های سیاهرگی ولمفاوی به طور،نامنظم پراکنده اند. این دریچه ها معمولاجایی دیده می شوند که دویا چند سیاهرگ به هم می پیوندندتا سیاهرگ بزرگی را به وجود آورند.وضعیت قرارگرفتن این دریچه ها،به شیوه ای است که تنها اجازه می دهند،خون دریک سو(جهت)حرکت کند.وجود این دریچه ها ازبازگشت خون به درون شبکه مویرگی جلوگیری می کند وهمچنین،موجب می شود تا درپی انقباض ماهیچه یا حرکت اندام ها،خون به سوی قلب جریان پیدا کند.
نبض سیاهرگ وداج
تنفس به وسیله تغییراتی که در فشار داخلی قفسه سینه ایجاد می کند، موجب افزایش و کاهش ریتمیک اندازه ورید وداج در محل ورود آن به داخل قفسه سینه در خلال باز دم ودم می گردد. چنین نوسانی در ورید وداج ، به خصوص در بیماران با اختلال تنفسی، مشخص تر می باشد وبه عنوان شاخص بیماری تنفسی به کار می رود. در اکثر گاوهایی که خیلی زیاد عضلانی نیستند ویا پوست ضخیمی ندارند، در طی سیستول دهلیز انقطاع مختصری در جریان مداوم خون سیاهرگی به وجود می آید واین انقطاع، انبساط خفیف تا ملایمی را در نزدیکترین قسمت ورید وداج به قفسه ایجاد می کند. این انبساط احساس یک موج نبض را که به طرف سر در حرکت است القا می نماید امادر حقیقت فقط یک انبساط عروقی تحلیل رونده است که به ظاهر عکس مسیر جریان خون می باشد و نبض سیاهرگی منفی یا دهلیزی نامیده می شود. در گاو سالم هنگامی که بخش پائینی ورید متعاقب به هم فشردن یک نقطه آن خالی می شود، این نبض ناپدید می گردد- آزمایش فشار بر روی سیاهرگ در اینجا منفی است. نبض منفی در سیاهرگ شیری هرگز دیده نمی شود، چرا که پایین تر از قلب قرار گرفته است. هنگامی که دریچه سه لتی کاملا بسته نمی شود، مقداری از خون موجود در نیمه راست قلب در خلال سیستول بطنی بجای عبور از سرخرگ ریوی به طور فعال به طرف عقب درامتداد سیاهرگهای بزرگ رانده می شود.دراین موارد ورید وداج دارای نبض واقعی و پاتولوژیک است وبا اجرای آزمایش فشارروی سیا هرگ نیز ناپدید نمی شود.این نبض سیاهرگی مثبت یا بطنی قلمداد میشود ودرسیاهرگ شکمی( شیری)نیز مشاهده می گردد.
درصورت وجودنارسایی میترال یا نارسایی نیمه چپ قلب،ادم یا خیزریوی ونهایتا خیزریوی کف آلود به همراه سرفه و تاکی پنی درحیوان مشاهده می گردد.
درنارسایی نیمه راست قلب یا نارسایی دریچه سه لختی،خون به طرف سیاهرگهای بزرگ ( بجای عبورازسرخرگ ریوی) پس زده شده ودرنتیجه منجربه ادم یا خیززیرپوستی anasarca( بخصوص درناحیه فک، گردن وپوست ناحیه جلوی قفسه سینه)وخیزدرمحوطه بطنیascites،ناحیه صدری hydrothorax وآبشامه قلب hydropericardium می گردد.اگرپرخونی باندازه کافی شدید باشد روی کبد وکلیه نیزتاثیرمی گذارد.بطوریکه درکبد باعث تورم وازدست دادن فعالیت نرمالش می گردد.درادامه با وخامت بیماری روی سیستم سیاهرگی باب Portal system نیزاثرگذاشته وباعث اختلال درهضم وجذب دردستگاه گوارش میشود وهمچنین خروج ترشحات ترانسودائی Transudation بداخل روده ها راسبب گردیده ولذا منجربه اسهال می گردد(درابتدای بیماری مدفوع نرمال است ودرمراحل پیشرفته اسهال ظاهرمیشود).سیاهرگهای سطحی بدن نیزمتسع می شوند درهمین رابطه نیزسیاهرگ وداج نیزمتسع ونبض دارمی گردد.
اختلال درکلیه ها بدنبال کاهش جریان خون ورودی سرخرگی وکاهش اکسیژن و تخریب سلولها Anoxicdamage درگلومرولها موجب کاهش ادرارودفع پروتئینهای پلاسما (آلبومین) می گردد.