برنج، یتیمی که قیم ندارد!


دسته بندی: اخبار کشاورزی
برنج، یتیمی که قیم ندارد!

وقتی محصولی که تبدیل به کالایی استراتژیک شده می طلبد که محاسبه نیاز داخلی آن نیز بسیار دقیق، فنی و بر اساس داده ها و ابزارهای به روز علمی باشد.
برنج دومین غذای غالب کشور است، شاید تغییر یافتن ذائقه مردم در طول سالیان گذشته موجب شد تا مصرف این کالای آب بر، در کشور افزایش یابد، تامین مقدار مصرف این محصول که تبدیل به یکی از کالاهای استراتژیک کشور شده است یکی از راهبردهای کلان دولت ها در چندسال گذشته بوده است، اما نکته قابل تامل نحوه محاسبه مقدار مصرف برنج در کشور است.
محاسبه غیر فنی و علمی مصرف برنج در کشور
وقتی محصولی که تبدیل به کالایی استراتژیک شده می طلبد که محاسبه نیاز داخلی آن نیز بسیار دقیق، فنی و بر اساس داده ها و ابزارهای به روز علمی باشد. اما نحوه محاسبه مصرف برنج در کشور آنقدر سطحی، غیر فنی و غیر منطقی است که باور آن برای دانشجویان سال اول دانشگاه نیز سخت خواهد بود حال چطور توانستند به این مقدار دست پیدا کنند و خود را نیز به باور کردن آن متقاعد کنند؛ جای تعجب دارد!
دولت هر سال اعلام می کند که مقدار مصرف سالانه برنج کشور، سه میلیون تن است! وقتی به نحوه محاسبه این میزان از مصرف توجه کردم خنده بر لب می زنم تا کس نداند حال من! نحوه محاسبه بدین گونه است که سرانه مصرف برنج هر ایرانی را روزانه 100 گرم در روز در نظر گرفته اند که ماهانه 36 تا 38 کیلو خواهد بود، این عدد را در ضرب در جمعیت 80 میلیونی ایران می کنند که نتیجه اش می شود مصرف سالانه 2 میلیون 800 هزار تا 3 میلیون تن!
حال باید از دولتمردان پرسید ابزار این محاسبه، علمی است؟ واقعا هر ایرانی که از دولت شناسنامه دریافت کرده، روزی 100 گرم و ماهانه 36 کیلو برنج مصرف می کند؟ این جامعه آماری، نوزاد یک ماهه! تا پیرمرد 99 ساله را شامل می شود!
بر اساس همین نیازسنجی غیر منطقی اعلام می کنند که کشور هر سال نیاز به 700 هزار تن واردات دارد! جالب اینجاست که ابزار علمی محاسبه تولید برنج در داخل نیز فنی و علمی نیست!
* تفاوت فاحش آمار اراضی شالیزاری
یکی از مصداق های بارز این آشفته بازار در آمارهای مربوط به برنج را میتوان در تفاوت فاحش مقدار اراضی شالیزاری دید که توسط دو سازمان تحصصی بیان شده است. سال 91 یحیی ابطالی معاون وقت بهبود تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی مازندران مصاحبه ای با خبرگزاری ایسنا داشته که مقدار اراضی شالیزاری را 239 هزار هکتار اعلام کرده است! جالب اینجاست که در سال 93؛ سازمان ملی آمار ، سرشماری عمومی کشاورزی را شروع می کند که در صفحه 27 کتاب نتایج سرشماری عمومی کشاورزی، در بخش مازندران، اراضی شالیزاری استان را 140 هزار هکتار معرفی می کند!
وقتی سازمان جهاد کشاورزی مازندران دو سال قبل مقدار اراضی شالیزاری را 239 هزار هکتار معرفی کرده چرا سازمان ملی آمار بدون توجه به آن، آمار خودش را به چاپ رسانده است؟ کدام یک درست می گویند؟ تولید 2 میلیون 200 هزار تن بر اساس کدام یکی از این آمارها صورت می گیرد؟
هر چند این موضوع را با رئیس سازمان جهاد کشاورزی مازندران در میان گذاشتم و وی از نادرست بودن حتمی آمار ارائه شده توسط سازمان ملی آمار سخن به میان آورد!
رئیس سازمان جهاد کشاورزی مازندران با بیان اینکه مقدار اراضی شالیزاری مازندران با مقدار اعلام شده از طرف مرکز آمار ایران اختلاف فاحشی دارد، اظهار کرد: سرشماری اراضی کشاورزی باید ما را به دقیق ترین آمار ممکن برساند اما نبود فرهنگ آماری دربین کشاورزان موجب شده تا آمارهای ارائه شده با مقدار واقعی تفاوت داشته باشد.
دلاور حیدرپور افزود: در سرشماری کشاورزی، کشاورزان از ترس مالیات ، سهمیه بندی نهاده ها و برآورد درآمدها، آمار درست و دقیقی به ماموران سازمان ملی آمار نمی دهد.
وی با بیان اینکه در کشورهای دیگر سرشماری کشاورزی به صورت خود اظهاری توسط کشاورزان صورت می گیرد، تصریح کرد: بسته به تفاوت های موجود سازمان جهاد کشاورزی اقدام به تخمین مقدار اراضی شالیزاری کرده است. رئیس سازمان جهاد کشاورزی مازندران افزود: هر سال آمار جاری را با بررسی 10 درصد از بهره برداران که به صورت تصادفی انتخاب می شوند به دست می آوریم.
این مسئول در ادامه افزود: در وزارت خانه جهاد کشاورزی آماری که قبلا وزارت جهاد کشاورزی در مورد اراضی شالیزاری مازندران ارائه میداد بین 190 تا 217 هزار هکتار بود و جالب آنکه به آمار 234 هزار هکتار نیز رسیده بودند
حیدرپور با اعلام اینکه آمار قطعی مقدار راضی شالیزاری مازندران 210 هزار هکتار است، اظهار کرد: همیشه با مقدار به دست آمده در مرکز ملی آمار مشکل داشته ایم.
رئیس سازمان جهاد کشاورزی مازندران با بیان اینکه آمارهای ارائه شده مربوط به اراضی کشاورزی توسط سازمان ملی آمار همیشه بحث برانگیز بوده است، اظهار کرد: در استانی آمار تولید گندم را مقداری اعلام کرده بودند که از مقدار خرید نهایی آن کمتر شده بود و جالب تر آنکه به عددهایی دست پیدا می کنند که برای خودشان نیز شک برانگیز است.
وقتی رئیس سازمان جهاد کشاورزی مازندران به ضرس قاطع اعلام می کند مقدار سطح اراضی شالیزاری اعلام شده سازمان ملی آمار درست نیست، چرا این سازمان که یک نهاد تخصصی است پول بیت المال را هدر داده و نتیجه درستی هم به دست نیاورده است؟ چرا سازمان ملی آمار در ثبت این مقدار از جهاد کشاورزی استعلام نگرفته است؟
* برنج ایرانی، گران ترین برنج دنیا؟!
همه ی این موارد را اگر کنار بگذاریم نمی توانیم از قیمت بالای برنج ایرانی صرف نظر کنیم، با توجه به اینکه هزینه تولید برنج در دنیا به شدت کاهش پیدا کرده است اما در ایران شاهد افزایش قیمت این محصول هستیم. برای مثال رقم برنج تایلندی معطر در سال 2013 در هر تن به 1180 دلار رسیده بود که این مقدار در ژانویه سال 2018 به 110 دلار در هر تن کاهش یافت! برنج تایلندی سوپر(پرمحصول) در سال 2013 در هر تن 483 دلار قیمت گذاری شد که با کاهش بیش از 100 دلاری به 352 دلار در هر تن رسید!
برنج باسماتی پاکستان نیز در سال 2013 در هر تن 1372 دلار بود که در سال 2018 به 1087 دلار کاهش یافت! برنج هندی نیز که در سال 2013 در هر تن 402 دلار داد و ستد شد در سال 2018 ؛ 384 دلار قیمت گذاری شد!
جالب تر آنکه برنج های دانه بلند و متوسط آمریکایی و برنج اروگوئه ای نیز با کاهش قیمت در هر تن مواجه شده اند!
این درحالی است که برنج در ایران هر سال قیمت افزوده پیدا کرده و اگر این روند ادامه داشته باشد ایران رکورد گران ترین برنج دنیا را به خود اختصاص خواهد داد!
هر چند این گرانی، دلایل زیادی دارد که باید به صورت مفصل و در یک گزارش جامع تر بیان کرد اما بیان این موارد نشان میدهد مدیریت تولید، توزیع و قیمت گذاری برنج در ایران ضعیف است و ادامه این روند به صلاح مملکت نخواهد بود!

خبرگزاری فودنا – 97/1/20