سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص برای ارزیابی جیره گاوها


دسته بندی: تعذیه و پرورش دام
سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص برای ارزیابی جیره گاوها

کیفیت و کمیت محصولات تخمیری شکمبه به نوع و فعالیت میکروارگانیسم های شکمبه بستگی دارد. اکوسیستم میکروبی شکمبه بسیار گوناگون می باشد.


سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص برای ارزیابی جیره گاوها
اکوسیستم شکمبه
کیفیت و کمیت محصولات تخمیری شکمبه به نوع و فعالیت میکروارگانیسم های شکمبه بستگی دارد. اکوسیستم میکروبی شکمبه بسیار گوناگون می باشد.
CNCPS اکوسیستم میکروبی شکمبه را به دو گروه میکروبی تقسیم می نماید:
1- میکروب هایی که کربوهیدرات های غیر ساختمانی (NSC) را تخمیر می کنند:
 هم از کربوهیدرات های غیر ساختمانی (نشاسته، پکتین، قندها و ...) و هم از آمونیاک یا پپتیدها و اسیدهای آمینه به عنوان منبع N استفاده می کنند و می توانند آمونیاک تولید کنند.
2- میکروب هایی که کربوهیدرات های ساختمانی (SC) را تخمیر می کنند:
کربوهیدرات های دیواره سلولی را تخمیر کرده و فقط از آمونیاک به عنوان منبع N استفاده می نماید و پپتیدها و اسیدهای آمینه را تخمیر نمی کنند.
این تقسیم بندی منعکس کننده تفاوت در مورد استفاده قرار دادن N و بازده رشد علاوه بر مورد استفاده قرار دادن تقریباً اختصاصی بخش انرژی می باشد.
Butyrivibrio fibrisolvents در سیستم CNCPS به عنوان یک تخمیر کننده NSC دسته بندی می شود و می تواند هم سلولز و هم نشاسته را تخمیر و تولید آمونیاک نماید در حالی که سلولز را آرام تر از سایر باکتری های سلولوتیک تجزیه می نماید.
تخمیر شکمبه ای ایده آل
هر روش اقتصادی برای متوازن کردن جیره باید به دنبال:
1- بیشینه کردن جنبه های مثبت تخمیر
2- کمینه کردن اتلاف تخمیری
باشد. چون پستانداران آنزیمی برای هیدرولیز سلولز یا همی سلولز تولید نمی کند، سرعت بالای هضم الیاف در شکمبه مطلوب می باشد.
میکروارگانیسم های شکمبه از آمونیاک استفاده می کنند، اما در بسیاری از موارد، سرعت تولید آمونیاک بیش تر از سرعت مورد استفاده قرار گرفتن آن می باشد. آمونیاک اضافی، تولید و جذب شده، دفع N و هزینه انرژی سنتز اوره را افزایش می دهد.
اسیدهای چرب فرار حاصل از تخمیر شکمبه، منبع اولیه انرژی برای حیوان می باشد:
- استات و بوتیرات به طور مؤثری توسط حیوانات پرواری مورد استفاده قرار می گیرد، اما نمی توانند مشارکت خالصی را برای تأمین گلوکز داشته باشند.
- پروپیونات می تواند برای گلوکونئوژنز مورد استفاده قرار گیرد، اما نسبت بالای پروپیونات به استات در شکمبه با کاهش چربی شیر مرتبط می باشد.
- لاکتات می تواند به گلوکز خون تبدیل شود، اما این اسید، قوی تر از اسیدهای چرب فرار می باشد. تجمع لاکتات منجر به:
1- اسیدوز شکمبه
2- کاهش هضم الیاف
3- کاهش خوراک مصرفی
4- لنگش
5- در بیش تر موارد حتی مرگ


مطالعات آزمایشگاهی نشان می دهد که بازده سنتز تولید پروتئین میکروبی می تواند به طور معنی داری در pH کم تر از 6 کاهش یابد.
متانوژنز معنی دیگری از معادلات احیا کننده موجود را ارائه کرده و به میکروارگانیسم ها اجازه افزایش تولید ATP را می دهد، اما تولید متان می تواند بیانگر اتلاف معنی داری در انرژی خوراک باشد.
CNCPS معادلاتی را برای پیش بینی موارد زیر ارائه می دهد:
انرژی VFA
آمونیاک
تولید پروتئین میکروبی
سرعت در مقابل مقدار
مطالعات اخیر نشان می دهد که سرعت تجزیه مواد خوراکی در شکمبه می تواند اثر برجسته ای بر تخمیر فرآورده های پایانی و عملکرد حیوان داشته باشد:
1- اگر سرعت تجزیه پروتئین بیش تر از سرعت تخمیر کربوهیدرات باشد، مقدار قابل توجهی N می تواند به صورت آمونیاک تلف شود.
2- اگر سرعت تخمیر کربوهیدرات بیش تر از سرعت تجزیه پروتئین باشد، تولید پروتئین میکروبی می تواند کاهش یابد.
3- اگر مواد خوراکی بسیار آرام تجزیه شود، پرشدگی شکمبه مصرف را کاهش خواهند داد.
4- اگر سرعت تجزیه آرام باشد، بعضی از خوراک ها می توانند از تخمیر شکمبه فرار کرده و به طور مستقیم به قسمت های پایین تر روده منتقل شود.
سرعت تخمیر نشاسته می تواند بسیار متغیر باشد و این سرعت با عوامل زیر تحت تأثیر قرار می گیرد:
- فرآیند کردن خوراک (مثل پلت کردن)
- روش انبار کردن (مثل ذرت خشک در مقابل ذرت پر رطوبت)
- نوع دانه غله ای که خورانیده می شود (جو در مقابل ذرت)
هضم در مقابل تخمیر
بیش تر خوراک هایی که به شکمبه وارد می شوند، تخمیر می گردند، اما بعضی خوراک ها از هضم شکمبه ای فرار می کنند. سرنوشت خوراک در نهایت با سرعت های نسبی تخمیر و عبور تعیین می گردد.
1- سرعت تخمیر خصوصیت ذاتی خوراک است و در CNCPS سرعت های تخمیر توسط کینتیک های درجه اول (محدودیت سوبسترا، فزونی آنزیم) و ثابت های ویژه سرعت (h-1 ) توضیح داده می شود.
2- سرعت های عبور توسط عوامل زیر تنظیم می گردد:
- خوراک مصرفی
- فرآیند کردن ( خرد کردن، آسیاب کردن و سایر شکل های کاهش اندازه قطعه )
- نوع خوراک مصرف شده ( علوفه در مقابل دانه غلات )
عبور خوراک تجزیه نشده از شکمبه، فراهمی مواد مغذی را تحت تأثیر قرار می دهد.
اگر خوراک عبوری بتواند در روده کوچک هضم شود ( پروتئین و نشاسته ):
- اتلاف شکمبه ای ( آمونیاک و متان ) می تواند کاهش یابد.
- ابقای مواد مغذی افزایش می یابد.
- اگر خوراک به صورت پس شکمبه ای به مقدار کمی هضم شود، قابلیت هضم کاهش خواهد یافت. کاهش قابلیت هضم همیشه زیان آور نیست به شرط آن که:
- افزایش خوراک مصرفی، کاهش قابلیت هضم را جبران نماید که در این صورت جذب مواد مغذی می تواند افزایش یابد.
راهبرد بهینه برای خوراک دهی و درجه عبور به عوامل زیر بستگی دارد:
- قیمت خوراک
- مقدار تولید حیوان
- سرعت عبور می تواند اثر برجسته ای بر توازن فرآورده های تخمیری شکمبه داشته باشد. اگر کربوهیدرات در شکمبه هضم نشود، رشد میکروبی و مورد استفاده قرار گرفتن آمونیاک کاهش خواهد یافت.
- اگرچه عبور پروتئین از شکمبه می تواند از نظر تجمع آمونیاک مفید باشد ولی، کاهش پروتئین قابل تجزیه در شکمبه می تواند باعث کاهش بازده سنتز پروتئین میکروبی شود.
- این مفهوم که میکروب های شکمبه فقط می توانند مواد خوراکی قابل دسترس شکمبه ای را مورد استفاده قرار دهند روشن می باشد.
- استفاده از TDN یا مجموع قابلیت هضم برای پیش بینی تولید میکروبی شکمبه در بسیاری از موارد باعث ایجاد خطا در پیش بینی می شود.
احتیاجات NRC
این توصیه های تجربی دارای محدودیت های مختلف زیر می باشد:
1- رشد میکروبی در شکمبه به جای پیش بینی از کربوهیدرات های قابل دسترس شکمبه ای، از TDN یا مجموع قابلیت هضم به دست می آید.
2- معادله مربوط به گاو شیری که TDN را به تولید میکروبی نسبت می دهد دارای عرض از مبدأ منفی می باشد که می تواند تولید پروتئین میکروبی را در TDN مصرفی پایین، کم تر از حد معمول پیش بینی نماید.
3- بازده رشد میکروبی ثابت می باشد.
4- ارتباط بین تولید میکروبی و انرژی مورد نیاز نگهداری میکروبی نادیده گرفته می شود.
5- جمعیت میکروبی طبق فعالیت متابولیکی و N مورد نیاز تقسیم بندی نمی شود.
6- سرعت های تخمیر کربوهیدرات با سرعت تجزیه پروتئین یکپارچه در نظر گرفته نمی شود.
7- تجزیه خوراک ها ثابت می باشد و بنابراین نسبت به تغییرات خوراک مصرفی و عبور حساس نمی باشد.
فرمول شکمبه ای CNCPS دارای حد مجازهایی برای هریک از این عوامل می باشد و آنالیزهای کمّی تری را برای تخمیر شکمبه و فراهمی مواد مغذی ارائه می نماید.
رشد میکروبی
مدل های تجربی رشد میکروبی شکمبه اغلب فرض می نمایند که:
- محصولات رشد میکروبی تابع ثابتی از DMI یا هضم ماده آلی می باشد
- NRC از بازده ثابت 12/26 گرم N میکروبی به ازاء هر کیلوگرم TDN استفاده می نماید
(پروتئین میکروبی5/162= 25/6×12/26)
- استفاده از TDN برای تعیین تولید میکروبی این حقیقت را که بیش تر باکتری های شکمبه قادر به استفاده از پروتئین، چربی، لیپید و خاکستر به عنوان منبع انرژی نمی باشند و کربوهیدرات منبع اولیه انرژی برای رشد می باشد را نادیده می گیرد.
- استفاده از بازده ثابت توسط NRC نیز این حقیقت را که میکروارگانیسم های شکمبه دارای انرژی مورد نیاز نگهداری می باشند را نادیده می گیرد.
- وقتی باکتری ها به آرامی رشد نمایند، بخش بزرگی از انرژی برای نگهداری سلول ها مورد استفاده قرار می گیرد و این انرژی نگهداری قابل مقایسه با هزینه های بالاسری در تجارت می باشد. شخص زمانی می تواند سود ببرد ( رشد نماید ) که هزینه های بالاسری ( نگهداری ) تأمین گردند. اگر پول در گردش زیاد باشد ( سرعت های مورد استفاده قرار دادن انرژی بالا باشد )، هزینه بالاسری ( نگهداری ) بخش کوچکی از مجموع بودجه را تشکیل می دهد.
- چون بعضی اوقات سرعت رشد میکروارگانیسم ها در شکمبه بسیار آرام می باشد، انرژی نگهداری می تواند اثر معنی داری بر بازده رشد میکروبی داشته باشد.
- pirt(1965) استنباط کرد که، نگهداری باکتری به صورت تابع وابسته به زمان تعریف می شود که نسبت مستقیم با توده سلولی دارد (m= گرم های کربوهیدرات به ازاء هر گرم باکتری در هر ساعت) و بیش ترین تولید فرضی (YG= گرم های باکتری به ازاء هر گرم کربوهیدرات) به صورت تولید به دست آمده در صورتی که هیچ نگهداری وجود نداشته باشد، تعریف می شد.
- CNCPS از استنباط pirt برای تصحیح تولید میکروبی به عنوان تابعی از سرعت رشد استفاده می نماید، ولی اطلاعات کمی در مورد انرژی نگهداری یا محصولات رشد فرضی میکروارگانیسم های شکمبه وجود دارد.
-Issacson (1975)، گزارش کرد که میکروارگانیسم های شکمبه دارای بیش ترین تولید فرضی 5/0گرم وزن خشک سلول به ازاء هر گرم از کربوهیدرات می باشند. این مطالعات آزمایشگاهی در غیاب پروتوزوآ انجام شد. شکار پروتوزوآیی منجر به ترن آور باکتری در شکمبه می شود.
- CNCPS حد مجازی را برای شکار پروتوزوآیی با کاهش بیش ترین محصول رشد فرضی از 50 به 40 درصد ایجاد می نماید.
- مطالعات کشت خالص نشان داد که انرژی نگهداری باکتری های شکمبه ثابت نبوده و در دامنه ای از 022/0 تا 187/0 گرم کربوهیدرات به ازاء هر گرم از باکتری در هر ساعت می باشد.
- برای باکتری های SC و NSC به ترتیب مقادیر نگهداری 150/0 و 05/0 گرم کربوهیدرات به ازاء هر گرم باکتری در ساعت تعیین گردیده است. در دامنه سرعت های ممکن ویژه رشد در شکمبه، تولید می تواند بیش از سه برابر تغییر نماید.
- در CNCPS تولید باکتری های NSC با افزایش نسبت پپتیدها به NSC به علاوه پپتیدهای مایع شکمبه از 0 به 14 درصد، به اندازه 7/18درصد افزایش می یابد. بالای 14 درصد پپتید، بهبود بیش تری در تولید صورت نمی گیرد.
- اگر آمونیاک محدود کننده باشد، تولید باید به طور فرضی کاهش یابد، اما CNCPS هیچ تدارکی را برای این نوع محدودیت ندیده است.
- چون آمونیاک یکی از خروجی های (output) مدل می باشد، کاهش آمونیاک می تواند با افزودن NPN به جیره نشخوار کنندگان جبران شود.
- باکتری های سلولتیک شکمبه برای رشد به اسیدهای چرب فرار شاخه دار نیاز دارند. چون اسیدهای چرب فرار شاخه دار از تخمیر اسیدهای آمینه شاخه دار مشتق می شوند، باید امکان پیش بینی اسیدهای آمینه شاخه دار از تخمیر پپتیدها و اسیدهای آمینه وجود داشته باشد.
- در مقابل، اسیدهای آمینه شاخه دار مورد نیاز، می تواند از مقدار اسیدهای آمینه شاخه دار در پروتئین میکروبی SC پیش بینی شوند.
- اگر جیره های با علوفه بالا که پروتئین حقیقی کمی دارند و هم چنین به آن ها NPN افزوده شده است مورد استفاده قرار گیرند، کاهش اسیدهای چرب شاخه دار ایجاد می گردد.
- مورد استفاده قرار گرفتن N ( آمونیاک در مقابل اسیدهاب آمینه )، به فراهمی پپتید بستگی داشته و نوع کربوهیدرات اولین اثر را بر رشد دارد.
- مطالعات آزمایشگاهی مشخص می کند که میکروارگانیسم هایی که NSC را تخمیر می کنند، 66% از N مورد نیاز خود را از پپتیدها یا اسیدهای آمینه و 34% از N شان را از آمونیاک به دست می آورند و این بخش با سرعت رشد میکروارگانیسم ها تحت تأثیر قرار نمی گیرد.
- وقتی پپتیدها و اسیدهای آمینه به مدت طولانی در دسترس نباشند، تمام N باید از آمونیاک مشتق شود.
- مخلوط باکتری های شکمبه که در آزمایشگاه انکوبه شده اند، در pH7/5 نسبت به pH 7/6، 50 درصد پروتئین کم تری را تولید می نمایند.
- وقتی NDF علوفه ای جیره کم تر از 20 درصد ماده خشک باشد:
1- برای هر 1 درصد کاهش در NDF، تولید میکروبی 5/2 درصد کاهش می یابد. این تصحیح وقتی که علوفه درشت خرد شده باشد و مدیریت خوراکدهی اجازه DMI یکنواخت را بدهد، احتمالاً قابل قبول تر می باشد.
2- اگر NDF جیره ریز خرد شده باشد، استفاده کننده می تواند 0/3 درصد به ازاء هر واحد NDF از تولید کسر نماید
تخمیر پروتئین و تجمع آمونیاک
- در بیش تر موارد بیش تر از 25 درصد از پروتئین می تواند به صورت آمونیاک هدر رود.
- پروتئین توسط آنزیم های خارج سلولی تجزیه شده و این پروتئینازها با پروتئین از طریق واکنشی که آب در آن دخیل می باشد، تماس می یابند.
- اگر پروتئین به سرعت محلول گردد، سرعت تجزیه آنزیمی اغلب افزایش می یابد. بسیاری از پروتئین های یافت شده در علوفه و سویا بسیار محلول می باشند و به سرعت توسط باکتری های شکمبه تجزیه می شوند.
- فرآیندهای حرارتی می توانند پروتئین را غیرطبیعی نموده و قابلیت حل و تجزیه پروتئین را کاهش دهند. بعضی خوراک ها دارای پروتئین هایی هستند که به طور طبیعی غیر قبل حل هستند ( دانه های تقطیری، فرآورده های فرعی تقطیری، آرد ماهی و ...).
- کربوهیدرات اثر کمی بر سرعت تجزیه پروتئین توسط پروتئینازهای خارج سلولی دارند، اما به طور وسیعی می توانند توسط فرآورده های پایانی حاصل از متابولیسم اسیدهای آمینه تحت تأثیر قرار گیرند.
- در CNCPS، میکروارگانیسم های NSC، پتیدها را با سرعت 07/0 گرم پپتید به ازاء هر گرم از میکروارگانیسم در ساعت، برداشت می کنند و این N برای سنتز پروتئین میکروبی یا تولید آمونیاک مورد استفاده قرار می گیرد.
- انحراف پپتیدها به پروتئین میکروبی یا آمونیاک با فراهمی کربوهیدرات تنظیم می گردد.
- وقتی فراهمی کربوهیدرات اجازه رشد را دهد، 66 درصد از پروتئین میکروبی NSC از پپتیدها و 34 درصد از آمونیاک تأمین می گردد.
- در فقدان کربوهیدرات، تمام N پپتیدی به آمونیاک تبدیل می شود.
- یونوفورها تولید آمونیاک را در موجود زنده و در آزمایشگاه کاهش می دهند، اما دارای اثر اندکی بر پروتئولیز می باشند.
- اثر یونوفورها بر تولید آمونیاک شکمبه ای می تواند با یک کاهش 34 درصدی در ثابت سرعت برداشت پپتیدها محاسبه شود.
نیتروژن بازگشتی
- وقتی که آمونیاک کم باشد، نیتزوژن بازگشتی می تواند یک ورودی ( input ) مهم شکمبه ای باشد.
- NRC فرض می کند که:
1- اگر پروتئین مصرفی جیره پایین باشد ( 5 درصد از CP )، نیتروژن بازگشتی می تواند به اندازه 70 درصد از پروتئین مصرفی باشد.
2- وقتی پروتئین مصرفی زیاد باشد (20 درصد از CP )، مشارکت نیتروژن بازگشتی کاهش می یابد (11 درصد CP مصرفی ).
- CNCPS از معادله NRC برای نیتروژن بازگشتی استفاده می نماید:
Y = 121.7 – 12.01X + 3235 X2
Y= N اوره ای بازگشتی ( درصدی از N مصرفی )
X= پروتئین خام مصرفی به صورت درصدی از DM جیره
- اگر نیتروژن بازگشتی بخش بزرگی از مجموع نیتروژن شکمبه ای را تشکیل دهد، پروتئین مورد نیاز حیوان در دراز مدت ( long-term) کم تر از حد پیش بینی می شود.
- وقتی پروتئین مصرفی برای تأمین سرعت های بیشینه تولید شیر یا رشد، افزایش یابد:
1- اسیدهای آمینه بیش تری می توانند برای گلوکونئوژنز مورد استفاده قرار گیرند ( برای لاکتوز و رشد جنین ).
2- بازده مورد استفاده قرار گرفتن N اسید آمینه ای می تواند کاهش یابد.
3- N بازگشتی می تواند افزایش یابد.
- N بازگشتی می تواند آمونیاک شکمبه ای را تأمین نماید اما، پپتیدهای شکمبه ای را نمی تواند تأمین نماید.
.........
ترکیب باکتریایی شکمبه
ترکیب باکتریایی می تواند با عوامل زیر تحت تأثیر قرار گیرد:
1- تغییرات سرعت رشد
2- مرحله رشد
3- واسطه رشد (growth media)
- در این مدل فرض می شود که باکتری ها 5/62 درصد CP، 1/21 درصد کربوهیدرات، 12 درصد چربی و 4/4 درصد خاکستر بر اساس ماده خشک دارد.
- فقط 50 تا 70 درصد از N میکروبی، پروتئین قابل دسترس می باشد و باقی مانده، باند شده با دیواره سلولی واسیدهای نوکلوئیک می باشد.
- CNCPS فرض می نماید که N اسید نوکلوئیکی 15 درصد از مجموع N میکروبی می باشد.
- فرض می شود که پروتئین دیواره سلولی 25 درصد از پروتئین میکروبی می باشد.
- باقی مانده، پروتئین حقیقی قابل دسترس می باشد.
- ارگانیسم های شکمبه نیز حاوی مقادیر زیادی لیپید، کربوهیدرات ذخیره شده و مواد معدنی می باشد.
مدل تخمیر شکمبه
- CNCPS از ورودی های خوراک مصرفی، ترکیب خوراک و سرعت ذاتی تجزیه کربوهیدرات و پروتئین برای محاسبه:
1- تولید آمونیاک و پپتید شکمبه ای
2- مقادیر کربوهیدرات، پروتئین و پپتیدی که از تجزیه شکمبه فرار می کنند
3- مقدار انرژی قابل متابولیسمی که در دسترس حیوان خواهد بود
استفاده می نماید.
در CNCPS، تولید باکتریایی به موارد زیر بستگی دارد:
1- سرعت تخمیر کربوهیدرات
2- بیش ترین محصول رشد فرضی
3- ضریب انرژی نگهداری
4- NDF علوفه ای
- تولید باکتری های NSC بر اساس فراهمی پپتیدهای شکمبه و ورودی کربوهیدرات تجزیه شده در شکمبه تصحیح می شود.
- جریان باکتری، جمع باکتری های NSC و SC می باشد.
- باکتری ها 10 درصد نیتروژن دارند.
- در CNCPS ورودی RDPA ( پروتئین قابل تجزیه در شکمبه )، در سرعتی که خصوصیت ذاتی پروتئین می باشد به پپتیدها تبدیل می شوند.
- پپتیدهای شکمبه ای می توانند توسط باکتری های NSC برداشت شوند یا از شکمبه در سرعت ترقیق فاز مایع عبور نماید.
- اگر یونوفورها خورانیده شوند، سرعت برداشت پپتید می تواند نزدیک به 34 درصد کاهش یابد.
- باکتری هایی که از شکمبه فرار می کنند ( هم SC و هم NSC ) 5/62 درصدCP (که 25 درصد نیتروژن دیواره سلولی می باشد و 15 درصد نیتروژن اسید نوکلوئیکی می باشد )، 21 درصد کربوهیدرات، 12 درصد چربی و 4/4 درصد خاکستر دارند.
ارزیابی
- ضریب رگرسیون N باکتریایی مشاهده شده و مورد انتظار 94/0 (88/0 = 2r) و شیب منحنی برابر 94/0 می باشد.
- عرض از مبدأ اندکی منفی (12- گرم N در روز) نشان می دهد که مدل نسبت به N باکتریایی که کم تر از حد معمول پیش بینی شده است، اریب بوده، اما این اریب کوچک می باشد.
- مدل پروتئین قابل متابولیسم ( میکروبی به علاوه خوراکی تجزیه نشده ) مورد نیاز تأمین شده برای گوساله های در حال رشد را، صحیح پیش بینی می نماید.
- هر شکلی از فرموله کردن جیره، به تشریح صحیح و معنا دار اجزاء جیره بستگی دارد.
- چون هنوز مقادیر سرعت، بخشی از بیش تر آنالیزهای تجاری نمی باشد، استفاده کننده فکر می کند که این مدل قابل اجرا نیست. هرچند، آزمایش های ما نشان می دهد که این مدل اکنون هم می تواند ارزشمند باشد. استفاده کننده می تواند از عملکرد حاضر برای پیش بینی و تأیید ورودی ها ( inputs ) استفاده نماید. بعد از این که ورودی ها تأیید شد، استفاده کننده سپس تغییرات پیشنهادی را برای دیدن این که آیا توان تخصیصی جیره مفید یا مضر است، ارزیابی نماید.
نتیجه گیری
- قالب کلی متوازن کردن جیره برای نشخوارکنندگان، بر اساس معادلاتی است که برای پیش بینی فراهمی مواد مغذی و عملکرد حیوان تلاش می کنند.
- در بسیاری از موارد این معادلات تجربی نمایانگر صحیح تخمیر میکروبی و فراهمی مواد مغذی نمی باشد.
CNCPS - دارای مدل فرمول تخمیر است که سرعت تخمیر کربوهیدرات را با پروتئین مقایسه و
1- مواد آلی قابل هضم در شکمبه
2- سنتز پروتئین میکروبی
3- تولید آمونیاک
4- جریان خوراک هضم نشده به قسمت های پایین تر روده
را پیش بینی می نماید.
- بر اساس ارزیابی ها، به نظر می رسد که این فرمول، ارزیابی صحیحی را از رشد میکروبی و فرآورده های پایانی تخمیر ارائه دهد.
رضا موتمنی( کارشناس ارشد تغذیه دام)